منوي اصلي
درباره وبلاگ
نماز اوج معراج انسان، راز و نیاز با خدای سبحان، موجب نزول رحمت یزدان، سنگر مبارزه با نفس و شیطان، بازدارنده انسان از خطا و عصیان، وسیله ی تقرب پارسایان و رمز بندگی مخلصان است. با تشکر از راهنماییها و کمک پدرم در ساخت و راه اندازی این وبلاگ. علی و صدرا razaviweb@yahoo.com
موضوعات
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 471907
تعداد نوشته ها : 267
تعداد نظرات : 6
اولین جشنواره ملی نماز

نویسندگان
اوقات شرعی
طراح قالب
GraphistThem259

موضع امامان در باره ی اقامه نماز جمعه توسط خلفا1 

نماز جمعه نزد امامیه، از جهت شرایط، مانند عیدین (فطر و قربان) است و اقامه و امامت نماز جمعه همچون نماز عیدین از مناصب خاص ائمه یا منصوبین از جانب آنهاست.
برخی از روایاتی که دلالت دارد بر اختصاص امامت نماز جمعه و عیدین به ائمه معصومین، چنین است:
1 ـ در رساله ی فاضل بن عصفور از ائمه علیهم السلام روایت مرسل شده:
انّ الجمعه لنا و الجماعة لشیعتنا؛2
همانا اقامه (نماز) جمعه برای ما (ائمه) است و اقامه (نماز) جماعت برای شیعیان ما
همچنین از ابی جعفر امام باقر علیه السلام روایت شده است که:
لنا الخمس و لنا الانفال و لنا الجمعه و لنا صفو المال؛3
خمس و انفال و نماز جمعه و زکات مخصوص ماست.
عبدالله بن سنان می گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: ای عبدالله هیچ عید قربان و عید فطری برای مسلمین نیست مگر اینکه حزن و اندوه آل محمد در آن تجدید می گردد، گفتم چرا چنین است؟
امام فرمود: زیرا حق خودشان را در دست دیگران مشاهده می کنند.4
با توجه به اینکه نماز جمعه در زمان حضور ائمه معصومین توسط خلفا و امرا برگزار می گردید پرداختن به این سؤال ضروری است که موضع ائمه در برابر نمازهای جمعه اقامه شده توسط خلفا و مخالفان چه بوده، و اصحاب و یاران ائمه چگونه عمل می نمودند؟
با بررسی روایات و شواهد تاریخی در جهت تعیین مواضع ائمه در برابر نمازهای جمعه اقامه شده توسط خلفا و مخالفان، عناوین زیر قابل استنباط است:

1 ـ خودداری ائمه علیهم السلام از اقامه ی نماز جمعه به جهت تقیه
سیره ی ائمه این بوده که در زمان محدودیت قدرت و تسلط خود، نماز ظهر در روز جمعه را چهاررکعت برگزار می نمودند، و از متن برخی از احادیث چنین استنباط می شود که ائمه و اصحاب ایشان از زمان امام زین العابدین علیه السلام به بعد، استمرار بر انجام چهاررکعت در ظهر جمعه داشته اند و به جهت تقیه نماز جمعه ی مستقل برگزار نمی کردند.5
از جمله احادیثی که اشاره بر تقیه دارد روایت زیر است:
سألت ابا عبداللّه علیه السلام عن قوم فی قریة لیس لهم من یجمع بهم الصلاة، أیصلّون الظهر یوم الجمعه فی جماعة؟ قال: نعم، اذا لم یخافوا.6
برخی از فقها ـ همچون صاحب جواهر ـ منظور از جماعت در حدیث را نماز جمعه دانسته و مطابق با این برداشت، مراد حدیث این است که: در شرایطی که منصوب از جانب خلفا در قریه نباشد تا با مردم اقامه جمعه کنند، مردم آن قریه می توانند جهت اقامه ی نماز جمعه اجتماع کنند اگر خوف از حاکم نداشته باشند و حضرت در جواب می فرماید: اگر ترس ندارند می توانند نماز جمعه را برگزار کنند.
با در نظر گرفتن شرایط عدم خوف در روایت، اگر مردم قریه جهت اقامه نماز جمعه توسط خودشان، ترس از حاکم داشته باشند باید تقیه کرده از اقامه آن خودداری نمایند.7

2 ـ ترک نمازهای جمعه ی خلفا توسط اصحاب ائمه علیهم السلام
سیره و طریقه افرادی همانند زراره از راویان و فقهای بزرگوار و اصحاب ائمه، که خود وجوب نماز جمعه را روایت می کردند، ترک نمازهای جمعه ی برپا شده توسط خلفا و مخالفان بود، با آنکه آن بزرگواران افرادی عادل و با تقوا بوده و جهد و تلاش خود را در نافله ها و مستحبات و ترک مکروهات بکار می بردند. اما در مورد نماز جمعه، طریقه مستمر آنها ترک آن در مکانها و زمانهای مختلف تا بدان حد بود که خبر آن به فقهای زمان غیبت رسیده است.8 شهید ثانی دلیل خودداری افرادی همچون زراره [از اصحاب ائمه] در خصوص شرکت در نمازهای جمعه را چنین بیان داشته که آن بزرگواران معتقد به نمازگزاردن به امامت مخالف و فاسق نبودند و غالبا نمازهای جمعه ـ خصوصا در شهرهای بزرگ ـ توسط مخالفان و خلفا و نواب آنها واقع می شد. زراره ساکن در کوفه بودند و امام جمعه ی این شهر منصوب از جانب مخالفان بود. بنابراین زراره و دیگر اصحاب ائمه شیعه از شرکت در نماز جمعه تسامح می نمودند.9
حدیث «حثّ»10 [صحیحه زراره] نیز اشاره به همین سیره دارد. زیرا ظاهر روایت در استمرار زراره بر ترک نماز جمعه است، همچنین روایت «هلاک» [صحیحه عبدالملک] بر استمرار ترک جمعه توسط راویان و اصحاب ائمه اشاره دارد.11

3 ـ اجازه ی ائمه علیهم السلام به اصحاب خود در اقامه نماز جمعه توسط خودشان
در روایتی که زراره از امام صادق علیه السلام نقل کرده چنین آمده:
امام صادق علیه السلام ما را به نماز جمعه تشویق و ترغیب فرمود تا اینکه گمان کردم مراد حضرت این است که ما به گردِ ایشان جمع شده نماز جمعه را اقامه کنیم. پس گفتم: آیا بر گرد شما جمع شویم؟ [و به امامت شما اقامه جمعه کنیم؟ ]حضرت فرمود: خیر، منظورم همان نماز جمعه ای است که نزد خودتان برپا می گردد.
در این روایت، امام صادق علیه السلام برای زراره تأسف می خورد. از آن جهت که ایشان بدلیل محدودیت امام، قادر به اقامه ی نماز جمعه نبوده است و چون سؤال کننده به انجام نشدن نماز جمعه بدون امام معصوم علم داشته با حالت تحیر سؤال می کند: چه کنم؟ و امام به وی اذن می دهد تا نماز جمعه را به صورت جماعتی از خودشان برگزار کنند ولو یکبار.12 برخی فقها ـ همچون صاحب جواهر ـ از حدیث مزبور، استفاده کرده در جایی که تقیه در کار نباشد اصحاب ائمه شیعه خودشان می توانند نماز جمعه را برگزار کنند.13

دسته ها : نماز جمعه
سه شنبه شانزدهم 6 1395 13:37
چگونه نمازی مورد قبول خداوند واقع می شود؟

به طور کلی قبولی عبادات به خصوص نماز مراحل بلکه شرایطی دارد. زیرا: گاهی عبادت صحیح است ولی رشدآور نیست مثل دارویی که شفابخش نیست.

نماز خواندن

در آیات و روایات شرایط و مراحل قبولی عبادات شش چیز ذکر شده که عبارتند از:
1- شرط اعتقادی؛ 2 -شرط ولائی؛ 3 - شرط اخلاقی؛ 4 – شرط اقتصادی؛ 5 - شرط اجتماعی؛ 6 - شرط بهداشتی.

شرط اعتقادی:

نمازگزار باید ایمان به خدا داشته باشد. قرآن در سوره نحل آیه 97 می‏فرماید:
«عمل صالح از زن و مرد با ایمان است که موجب زندگی پاک می‏شود.» و در سوره مائده آیه 93می‏فرماید: «نداشتن ایمان مایه ثباتی اعمال است.»

شرط ولائی:

یعنی برخورداری از ولایت و رهبری صحیح و آسمانی همچون امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) و فرزندان آن حضرت که همه بندگان خدا و بندگی‏ها، نماز، حج و جهاد را در مسیر الهی قرار می‏دهد و به آنها جهت شایسته می‏بخشد.
در حدیث است که امام باقر(علیه السلام) فرمود: «کسی که به خدا ایمان دارد و عبادت‏های طاقت فرسا انجام می‏دهد ولی امام لایقی از طرف خدا ندارد ، تلاش بی‏فایده است.» (وسائل الشیعه ، ج 1، ص 90)

شرط اخلاقی(تقوا):

خدا تنها از اهل تقوا می‏پذیرد مثل داستان فرزندان حضرت آدم که هر دو قربانی کردند؛ ولی قربانی یکی پذیرفته شده و دیگری نه.

شرط اقتصادی: ادای حق مردم؛

ادای حقوق محرومان در درجه‏ای از اهمیت است که گاهی قبولی عبادت بستگی به آن دارد.
پرداختن زکات با داشتن درآمد مشروع از این نمونه‏هاست.

امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «هر کسی نماز بخواند ولی زکات نپردازد نمازش قبول نمی‏شود.»
(بحارالانوار ،ج 96 ،ص 12)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «نماز فرزندانی که با خشم به پدر و مادر خود نگاه می‏کنند ،قبول نمی‏شود گرچه والدین، نسبت به آنان کوتاهی و ظلمی کرده باشند .»

شرط اجتماعی:

خیرخواهی نسبت به دیگران، حفظ پیوندهای اجتماعی و اخوت میان مسلمانان و روابط شایسته و نیکو میان پیروان اسلام حایزاهمیت است.

شرط خانوادگی:

خوشرفتاری در امور خانوادگی و رعایت حقوق متقابل زن و شوهر، فرزند و پدر و نیز همسایگان را چنان مهم دانسته که بی‏توجهی به آنها گاهی باعث بطلان عبادات می‏گردد.

در این زمینه امام صادق(علیه السلام) فرمود: «نماز فرزندانی که با خشم به پدر و مادر خود نگاه می‏کنند، قبول نمی‏شود گرچه والدین، نسبت به آنان کوتاهی و ظلمی کرده باشند.» (اصول کافی، ج 2ص 349)
همچنین پیامبر اسلام(ص) فرمود: «هر کس زن بد رفتار و اذیت کننده‏ای داشته باشد، خداوند نماز و کارهای نیک آن زن را نمی‏پذیرد، مرد نیز چنین است.»(وسائل الشیعه ، ج 14، ص 116)

آری وقتی ما از نردبان نماز به معراج می‏رویم که پایه‏های آن روی زمین محکم باشد؛ ولی اگر روی یخ لغزنده یا زمین سست قرار داده شود بالا رفتن را مشکل یا غیر ممکن می‏سازد.

پس قبولی عبادات به خصوص نماز با شرایط و مراحل ذکر شده امکان‏پذیر است.

نشان قبولی

در حدیث است که امام صادق(علیه السلام) فرمود:
« هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه،
پس هر قدر که نمازش او را از گناه بازداشته به همان اندازه نمازش قبول شده
است.» (بحارالانوار ،ج 82، ص 198)

جمعه دوازدهم 6 1395 23:12
با منحرف گشتن مسیر ولایت و رهبری در اسلام، فاسقان اموی و جباران بنی عباس یکی پس از دیگری بر مسند خلافت نشسته، خود را نمایندگان و جانشینان پیامبر خواندند. و به ناچار در کنار همه ی کارها و مناصب، سنگر «جمعه»، «جماعت» و «حج» نیز بدست آنان افتاد و فاقد معنا و مفهوم حقیقی گردید.
در چنین روزگاری که خلافت و رهبری جامعه ی اسلامی از مسیر معین و مقرر خویش خارج گردید، حاکمانی همچون یزید، مروان، ولید، هارون، مأمون و... که فاقد پایگاه اصیل مردمی بودند خلافت را عهده دار شدند. از آن جا که آنان از حضور مردم در صحنه ی سیاست پروا داشتند و سلطنت و ریاست آنان یک ریاست تحمیلی بوده و زندگانی آنان با زندگی مردم فاصله بسیار داشت همه این امور سبب شد که «نماز جمعه» به تدریج آن تأثیرگذاری اولیه اش را از دست بدهد و به دنبال آن اصل رجحان تقوا و فضیلت از میان رفته و هرکس اجازه ی اقامه ی جمعه و جماعت پیدا کند. امام عادل خانه نشین شد و ستمکاران و جباران بنی امیه و بنی عباس در صحنه ی نماز جمعه حاضر شدند، و امام جور جای امام عادل را گرفت و تاریکی جانشین نور گردید. در چنین شرایطی، امامان جمعه ی منصوب از سوی خلفا و سلاطین، از طرح مسایل و مشکلات حقیقی جامعه اعراض کرده، به قلب و واژگونی حقایق می پرداختند. در نتیجه، خطبه های نماز جنبه ی آموزندگی و تحول آفرینی خود را از دست داد و به طور کلی فاقد محتوای اصیل دینی در ابعاد عبادی، سیاسی و اجتماعی گردید.
در دوران معاصر نیز می توان نمونه هایی از حکومت های به ظاهر اسلامی را نشان داد که در آنها، از نماز جمعه استفاده ی ابزاری می گردد و خطبه های از پیش طرح شده ی چنین نمازهایی، تنها در بیان مصالح و منافع حکومت ها بکار گرفته می شود. اما هرگاه که نماز جمعه اصالت حقیقی خود را بازیافته و تهدید کننده ی منافع حکومت ها گشته است، حاکمان جور در مقابل برپا دارندگان آن صف آرایی کرده، در عمل به عامل بازدارنده ی نماز جمعه تبدیل می گردند و با سنت شکنی ها در صدد وهن و سبک شمردن آن بر می آیند.
«معاویه» از جمله سنت شکنانی است که در مسیر راه جنگ صفین، نماز جمعه را در روز چهارشنبه می خواند و به این ترتیب عملاً سنت پیامبر گرامی اسلام را سبک می شمارد.
در دوران بعد، شاهد وضعیت اسفناک تری هستیم؛ بطور مثال در زمان عبدالملک مروان، عامل و فرماندار او حجاج یوسف، در هنگام ظهر روز جمعه در مسجد بصره جمعیت بسیاری از نمازگزاران را از دم تیغ گذراند، چنانکه خون از درهای مسجد جاری گردید.1 همچنین نقل شده است که امام صادق علیه السلام فرمود: نخستین خطیب جمعه که نشسته خطبه خواند معاویه بود.2
از بیان خبرهای فوق به روشنی معلوم می گردد که معاویه در همه جا تعمد داشته است که سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را مورد اهانت قرار دهد. و لذا در بسیاری موارد صریحا برخلاف سیره ی پیامبر عمل می کرد.


دسته ها : نماز جمعه
شنبه ششم 6 1395 13:36
آن چنان که از تاریخ و سنت بر می آید، حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم و نیز خلف صالح ایشان حضرت امیر علیه السلام در طول دوران زمامداری خویش، اهتمام خاصی به برپایی نماز جمعه داشتند چنان که برخی از خطبه های نهج البلاغه از جمله خطب نمازهای جمعه ی حضرت علی علیه السلام به شمار می رود.
همچنین خطبه های جمعه ی آن حضرت فی الجمله در جوامع روایی؛ نظیر مجمع الاحادیث بیان شده است. اما بعد از حضرت امیر علیه السلام اقامه ی نماز جمعه از سوی سایر ائمه علیهم السلام در تاریخ دیده نمی شود. بلکه از برخی روایات استفاده می گردد که اصحاب ایشان هم موفق به برپایی نماز جمعه نبودند؛ چنان که در روایت عبدالملک بن اعین هست که حضرت باقر علیه السلام به او فرمود:
مثلک یهلک و لم یصلّ فریضة فرضها الله؛1
مثل تویی می میرد، در حالی که واجب الهی (نماز جمعه) را بجا نیاورده است.
از این روایت معلوم می گردد عبدالملک تا اواخر عمر نماز جمعه نخوانده بود که این گونه مورد خطاب حضرت واقع می شود. در روایت دیگری زراره می گوید:
حثّنا ابوعبدالله علیه السلام علی صلاة الجمعه؛
حضرت صادق علیه السلام ما را ترغیب و تحریص به نماز جمعه می فرمود.
نیز ادامه می دهد:
حتی ظننّا انّه یرید ان نأتیه؛2
تا حدی که ما گمان کردیم حضرت می خواهد قیام کند و ما را فرا می خواند که در نماز جمعه ی او حاضر شویم.
زراره در ادامه می پرسد: آیا به شما اقتدا کنیم؟ و امام علیه السلام در پاسخ می فرماید: «خیر، منظورم این است که در پیش خودتان و در میان یارانتان، آن را بجا آورید».
بنابراین، نتیجه می گیریم که امام علیه السلام و یاران او، به دلیل محدود بودن از سوی حاکمان جور موفق به انجام این فریضه ی الهی نبودند. از این رو حضرت اصحابشان را ترغیب به اقامه ی جمعه در میان شیعیان می کردند.


دسته ها : نماز جمعه
پنج شنبه چهارم 6 1395 13:35
X