منوي اصلي
درباره وبلاگ
نماز اوج معراج انسان، راز و نیاز با خدای سبحان، موجب نزول رحمت یزدان، سنگر مبارزه با نفس و شیطان، بازدارنده انسان از خطا و عصیان، وسیله ی تقرب پارسایان و رمز بندگی مخلصان است. با تشکر از راهنماییها و کمک پدرم در ساخت و راه اندازی این وبلاگ. علی و صدرا razaviweb@yahoo.com
موضوعات
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 472003
تعداد نوشته ها : 267
تعداد نظرات : 6
اولین جشنواره ملی نماز

نویسندگان
اوقات شرعی
طراح قالب
GraphistThem259
مولانا نیز در دفتر سوم مثنوی، ضمن بیان حکایت سلوک عارفانه «دقوقی» تکبیر نماز را به قربانی شدن و کشتن نفس در برابر حق تعالی تعبیر می‏کند:

    قوم همچون اطلس آمد او طراز /     پیش در شد آن دقوقی در نماز

در پی آن مقتدای نامدار / اقتدا کردند  آن شاهان قطار

همچو قربان از جهان بیرون شدند / چونکه با تکبیرها مقرون شدند

کای خدا پیش تو ما قربان شدیم /  معنی تکبیر این است ای اِمیم

همچنین در ذبحِ نفس کشتنی /  وقت ذبح، اللّه‏ اکبر می‏کنی


(مثنوی، دفتر سوم، بیت 2140 به بعد)

 

دسته ها : شعر
شنبه بیست و دوم 8 1395 6:44

1ـ ایجاد اتحاد و همدلی
اسلام، دین اجتماعی و نماز جمعه، مظهر اجتماع است. نماز جمعه نیایش برتر مؤمنان است. نماز جمعه، مظهر وحدت جامعه ی ایمانی و نمایشگاه قدرت و صلابت اهل ایمان است، با نماز جمعه است که همه ی اقشار، طبقات و اصناف جامعه، وحدت و یکپارچگی خود را تجربه کرده، چهره ی خود را در آیینه ی اجتماع می بینند و با این اجتماع بزرگ توحیدی دوشادوش یکدیگر، با نیّت واحد، برای یک مقصد و به سوی یک قبله و یک جهت، به عبادت بر می خیزند و یاد خدا را در همیشه ی تاریخ زنده می دارند.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب حضرت آیة اللّه خامنه ای:
نماز جمعه همان طوری که نامش هم نشان می دهد، نمازی است که ذکر خدا را با اجتماع مسلمانان توأم تأمین می کند، این نماز تفاوت می کند با آن ذکر و یادی که تنها و در خلوت انجام بگیرد. در این نماز تن های مردم و دل های مردم در کنار یکدیگر قرار می گیرد، لذا به این نماز می گویید نماز وحدت آفرین، حقیقت هم همین است.1

2ـ محلی برای حل مشکلات
این که مردم یک شهر در یک جا اجتماع کنند، در حالی که از عقیده ی واحد برخوردار بوده و عبادت واحدی انجام می دهند، اهمیت فراوانی در حل مشکلات عمومی خواهد داشت؛ به تعبیر دیگر می توان محل نماز جمعه را «شورای عمومی شهر» نام گذارد. از این اجتماع می توان در جهت حل مشکلات شهر، کشور، منطقه و حتی جهان کمک گرفت و شعر تعاون و همدلی را با صدایی بلند سرود.

3ـ آموزش مستقیم و عمومی
از آثار اجتماعی نماز جمعه، ایجاد کلاس درسی است به وسعت یک اجتماع بزرگ که امام جمعه استاد و آموزگار و نمازگزاران، شاگردان آن به شمار می آیند.
موضوع درس می تواند همه ی مسایل مهمی باشد که امت اسلامی به آن نیاز دارند؛ مانند: مسایل اعتقادی، سیاسی اجتماعی، تاریخی و...
بی تردید قبول شدگان این کلاس، عمل کنندگان به مضامین خطبه ها هستند. این کلاس با این وسعت، با کم ترین هزینه و بیشترین آثار برپا می شود.


دسته ها : نماز جمعه
جمعه بیست و یکم 8 1395 13:49
شیخ و سیّد از امام صادق علیه السّلام روایت کرده‏اند:هرکه از شما نماز امیر المؤمنین علیه السّلام را بخواند،از گناهان پاک گردد،همچون روزى‏ که از مادر زاده شده و حاجاتش در پیشگاه حق برآورده شود.این نماز چهار رکعت است:در هر رکعت یک بار سوره«حمد» و پنجاه بار «قل هو اللّه احد» تلاوت شود،و چون از نماز فارغ شود این دعا را بخواند که تسبیح آن حضرت است:

سُبْحَانَ مَنْ لا تَبِیدُ مَعَالِمُهُ سُبْحَانَ مَنْ لا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ سُبْحَانَ مَنْ لا اضْمِحْلالَ لِفَخْرِهِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ سُبْحَانَ مَنْ لا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ سُبْحَانَ مَنْ لا یُشَارِکُ أَحَدا فِی أَمْرِهِ سُبْحَانَ مَنْ لا إِلَهَ غَیْرُهُ پس دعا کند بعد از این و بگوید یَا مَنْ عَفَا عَنِ السَّیِّئَاتِ وَ لَمْ یُجَازِ بِهَا ارْحَمْ عَبْدَکَ یَا اللَّهُ نَفْسِی نَفْسِی أَنَا عَبْدُکَ یَا سَیِّدَاهْ أَنَا عَبْدُکَ بَیْنَ یَدَیْکَ أَیَا رَبَّاهْ،

پاک و منزّه است آن‏که نشانه‏هاى وجودش نابود نشود،پاک و منزّه است آن‏که از خزانه‏هایش کاسته نگردد،پاک و منزّه است آن‏که فخرش را فروپاشى نباشد،پاک و منزّه است آن‏که آنچه نزد اوست پایان نیابد،پاک و منزّه است آن‏که دورانش به سر نرسد،پاک و منزّه است آن‏که هیچکس را در کارش شرکت ندهد،پاک و منزّه است آن‏که شایسته پرستشى جز او نیست.پس از این تسبیح دعا کند و بگوید:اى آن‏که درگذرى از بدیها،و به آنها کیفر نکنى!اى خدا!بر بنده‏ات مهر ورز،وجود مرا دریاب،اى سرور من من بنده تو هستم، بنده‏اى ایستاده در پیشگاه تو،پروردگارا!


إِلَهِی بِکَیْنُونَتِکَ یَا أَمَلاهْ یَا رَحْمَانَاهْ یَا غِیَاثَاهْ عَبْدُکَ عَبْدُکَ لا حِیلَةَ لَهُ یَا مُنْتَهَى رَغْبَتَاهْ یَا مُجْرِیَ الدَّمِ فِی عُرُوقِی [عَبْدُکَ‏] یَا سَیِّدَاهْ یَا مَالِکَاهْ أَیَا هُوَ أَیَا هُوَ یَا رَبَّاهْ عَبْدُکَ عَبْدُکَ لا حِیلَةَ لِی وَ لا غِنَى بِی عَنْ نَفْسِی وَ لا أَسْتَطِیعُ لَهَا ضَرّا وَ لا نَفْعا وَ لا أَجِدُ مَنْ أُصَانِعُهُ تَقَطَّعَتْ أَسْبَابُ الْخَدَائِعِ عَنِّی وَ اضْمَحَلَّ کُلُّ مَظْنُونٍ عَنِّی أَفْرَدَنِی الدَّهْرُ إِلَیْکَ فَقُمْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ هَذَا الْمَقَامَ یَا إِلَهِی بِعِلْمِکَ کَانَ هَذَا کُلُّهُ فَکَیْفَ أَنْتَ صَانِعٌ بِی وَ لَیْتَ شِعْرِی کَیْفَ تَقُولُ لِدُعَائِی أَ تَقُولُ نَعَمْ أَمْ تَقُولُ لا،


خدایا به هستى‏ات سوگند،اى آرمان من،اى بخشاینده،اى فریاد رس،دریاب بنده‏ات‏ را!دریاب بنده‏ات را!بنده‏ات را چاره‏اى نیست،اى واپسین امید،اى روان‏کننده خون در رگهایم!اى سرور من!اى‏ مالک من،اى او!اى او!پروردگارا!بنده‏ات را دریاب،بنده‏ات را دریاب،چاره‏اى ندارم،از پیش خود هیچ ندارم(که عین نیازم) توان سود و زیان خویش را ندارم،کسى را براى یارى نمى‏یابم،چاره‏جوییها از من جدا گشته، و هر گمان چاره‏اى نابود گشته است،روزگار مرا تنها به سوى تو روانه ساخته،ازاین‏رو در این‏جا در برابر بارگاهت ایستاده‏ام،همه اینها خدایا!با آگاهى تو بوده است پس چگونه با من رفتار خواهى کرد؟اى کاش!مى‏دانستم‏ پاسخ خواهشم را چگونه خواهى داد؟آیا خواهى گفت:آرى یا مى‏گویى نه؟


فَإِنْ قُلْتَ لا فَیَا وَیْلِی یَا وَیْلِی یَا وَیْلِی یَا عَوْلِی یَا عَوْلِی یَا عَوْلِی یَا شِقْوَتِی یَا شِقْوَتِی یَا شِقْوَتِی یَا ذُلِّی یَا ذُلِّی یَا ذُلِّی إِلَى مَنْ وَ مِمَّنْ أَوْ عِنْدَ مَنْ أَوْ کَیْفَ أَوْ مَا ذَا أَوْ إِلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ أَلْجَأُ وَ مَنْ أَرْجُو وَ مَنْ یَجُودُ عَلَیَّ بِفَضْلِهِ حِینَ تَرْفُضُنِی یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ وَ إِنْ قُلْتَ نَعَمْ کَمَا هُوَ الظَّنُّ بِکَ وَ الرَّجَاءُ لَکَ فَطُوبَى لِی أَنَا السَّعِیدُ وَ أَنَا الْمَسْعُودُ فَطُوبَى لِی وَ أَنَا الْمَرْحُومُ،


اگر بگویى:نه؛پس واى بر من!واى بر من!واى‏ بر من!،واى از درماندگى‏ام!واى از درماندگى‏ام!واى از درماندگى‏ام!واى از بیچاره‏گى‏ام!از بیچاره‏گى‏ام!واى از خوارى‏ام از خوارى‏ام!از خوارى‏ام!آنگاه که تو مرا رها کنى؟به سوى که،و از طرف که،یا نزد که،یا چگونه،یا چه چیز؟یا به سوى چه چیزى پناه برم؟ و به چه کسى امید بندم؟و کیست که با فضل خود بر من کرم نماید؟اى آن‏که آمرزشت فراگیر است؟و اگر بگویى: آرى،که همان از تو گمان داردم و امید به تو چنین است،پس خوشا به حال من که خوشبختم!و کامروا شده‏ام، پس خوشا به حال من که مورد رحمت قرار گرفتم!


یَا مُتَرَحِّمُ یَا مُتَرَئِّفُ یَا مُتَعَطِّفُ یَا مُتَجَبِّرُ [مُتَحَنِّنُ‏] یَا مُتَمَلِّکُ یَا مُقْسِطُ لا عَمَلَ لِی أَبْلُغُ بِهِ نَجَاحَ حَاجَتِی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی جَعَلْتَهُ فِی مَکْنُونِ غَیْبِکَ وَ اسْتَقَرَّ عِنْدَکَ فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ إِلَى شَیْ‏ءٍ سِوَاکَ أَسْأَلُکَ بِهِ وَ بِکَ وَ بِهِ فَإِنَّهُ أَجَلُّ وَ أَشْرَفُ أَسْمَائِکَ لا شَیْ‏ءَ لِی غَیْرُ هَذَا وَ لا أَحَدَ أَعْوَدُ عَلَیَّ مِنْکَ یَا کَیْنُونُ یَا مُکَوِّنُ یَا مَنْ عَرَّفَنِی نَفْسَهُ یَا مَنْ أَمَرَنِی بِطَاعَتِهِ یَا مَنْ نَهَانِی عَنْ مَعْصِیَتِهِ وَ یَا مَدْعُوُّ یَا مَسْئُولُ یَا مَطْلُوبا إِلَیْهِ رَفَضْتُ وَصِیَّتَکَ الَّتِی أَوْصَیْتَنِی وَ لَمْ أُطِعْکَ وَ لَوْ أَطَعْتُکَ فِیمَا أَمَرْتَنِی لَکَفَیْتَنِی مَا قُمْتُ إِلَیْکَ فِیهِ وَ أَنَا مَعَ مَعْصِیَتِی لَکَ رَاجٍ،


اى خداى مهربان!اى خداى بنده‏پرور!اى خداى دلجو اى خداى جبران‏گر!اى آن‏که‏ هستى به دست توست!اى دادگر!مرا کردارى که به برآمدن حاجتم نایل آیم نیست،از تو مى‏خواهم به حق آن نامت که در پس پرده غیب‏ خود مستور ساختى و نزد خویش بنهادى.پس براى هیچ موجودى جز تو پدیدار نشود!به حق آن نام و به حق هستى‏ نابت و به آنکه برترین و شریف‏ترین نامها تو است از تو درخواست مى‏نماید مرا چیزى جز این نیست و کسى خیرخواه‏تر از تو به من نیست،اى به خود خستى!اى هستى‏بخش!اى آن‏که خویش را به شناساند!اى آن‏که به اطاعتش فرمانم داد،اى آن‏ که مرا از فرمانى‏اش بازداشت،اى خوانده شده!اى خواسته شده!اى مطلوب!سفارشى که به من نموده بودى وانهادم‏ و فرمانت را نخواندم،و اگر تو را در آنچه فرمانم دادى اطاعت مى‏کردم هر آینه مرا در آنچه برایش به سویت‏ برخاستم بس بودى و من با نافرمانیم هم به تو امیدوارم،


فَلا تَحُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَا رَجَوْتُ یَا مُتَرَحِّما لِی أَعِذْنِی مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَ مِنْ خَلْفِی وَ مِنْ فَوْقِی وَ مِنْ تَحْتِی وَ مِنْ کُلِّ جِهَاتِ الْإِحَاطَةِ بِی اللَّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ سَیِّدِی وَ بِعَلِیٍّ وَلِیِّی وَ بِالْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِینَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ اجْعَلْ عَلَیْنَا صَلَوَاتِکَ وَ رَأْفَتَکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ أَوْسِعْ عَلَیْنَا مِنْ رِزْقِکَ وَ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَ جَمِیعَ حَوَائِجِنَا یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ


پس بین من و آنچه به آن امیدوارم جدایى مینداز،اى مهر ورز بر من از پیش روى،و از پشت سر،و از بالاى سر،و از زیر پایم و از همه جهات‏ احاطه بر من پناهم ده.خدایا!به حق محمّد ص،و سرور من،و به حق على ع مولاى من،و به حق امامان هدایت یافته(که بر ایشان درود باد)لطف و مهر و رحمتت را بر ما بگستر،و از روزى‏ خود بر ما فراوان ده،و وام ما را بپرداز و همه حاجتهاى ما را برآور،اى خدا!اى خدا!اى خدا! زیرا تو بر هر چیز توانایى.
پس از آن حضرت فرمود:هرکه این نماز را بجا آورد و این دعا را بخواند،وقتى از آن فارغ شود،بین او و خدا گناهى نماند جز آنکه آمرزیده شود.غ مؤلف گوید:احادیث بسیارى در فضیلت خواندن این چهار رکعت نماز،در شب و روز جمعه وارد شده است و اگر پس‏ از نماز بگوید:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى النَّبِیِّ الْعَرَبِیِّ وَ آلِهِ
بار الها!بر پیامبر عرب زبان و خانواده او درود فرست
در حدیث آمده که گناهان گذشته و آینده او آمرزیده شود،و مانند کسى شود که دوازده مرتبه قرآن را ختم کرده باشد و حق تعالى گرسنگى و تشنگى قیامت را از او رفع کند...

چهارشنبه دوازدهم 8 1395 21:37
X