منوي اصلي
درباره وبلاگ
نماز اوج معراج انسان، راز و نیاز با خدای سبحان، موجب نزول رحمت یزدان، سنگر مبارزه با نفس و شیطان، بازدارنده انسان از خطا و عصیان، وسیله ی تقرب پارسایان و رمز بندگی مخلصان است. با تشکر از راهنماییها و کمک پدرم در ساخت و راه اندازی این وبلاگ. علی و صدرا razaviweb@yahoo.com
موضوعات
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 471921
تعداد نوشته ها : 267
تعداد نظرات : 6
اولین جشنواره ملی نماز

نویسندگان
اوقات شرعی
طراح قالب
GraphistThem259
چرا نماز می خوانیم ؟ همانطور که در قرآن هم آمده نماز نوعی تشکر از خداست. خدا نعمتهای زیادی به ما داده، که دادن نعمتها از طرف اوست و نگه داشتن این نعمتها از طرف ماست.

چرا عربی ؟ - ایجاد یک زبان بین المللی.2- ایجاد وحدت. 3- هیچ کلامی نمی تواند جایگزین کلام خدا گردد .

چرا اینقدر تکراری ؟ ماز تکرار نیست بلکه شاید در ظاهر تکرار باشد؛ ولی در باطن هر نمازی مانند یک پله از نردبان است که باهر وعده، پله ای به خدا نزدیک تر می شویم پس پله اول وآخر نردبان خیلی با هم متفاوتند؛ و در ضمن هر تکراری بیهودگی نیست .

چرا 17 رکعت ؟ اول خدا در شب معراج 50 نماز 2 رکعتی بر امت پیامبر واجب کرد که پیامبر پس از ملاقات با حضرت موسی از خدا تخفیف گرفتند تا به 10

رکعت رسید 5 تا 2 رکعتی. همه ی مسلمانان در ابتدا 10 رکعت نماز می خواندند؛ بعد از اینکه پیامبر به مدینه رفتند پیامبر 7 رکعت دیگر به 10 رکعت اضافه کردند که معروف به فرض النبی هستند. امام رضا (ع) علت این کار پیامبر را، جبران نقص و کمبودهایی در اصل نماز بیان کردند.


چرا اول وقت ؟ - جدایی او از غم واندوه.2- راحت بودن او به هنگام مرگ. 3- رهایی از آتش جهنم
دوشنبه بیست و هشتم 1 1396 12:43
به مردم بگو: به این مکان رغبت کنند و آنرا عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند.
دو رکعت اول:
به نیت نماز تحت مسجد است، در هر رکعت آن یک حمد و هفت بار (قل هوالله احد) خوانده مىشود و در حالت رکوع و سجود هم هفت مرتبه ذکر را تکرار کنند.
دو رکعت دوم:
به نیت نماز امام زمان علیه السلام خوانده مىشود، بد ین صورت که سوره حمد را شروع کرده و آیه (ایاک نعبد و ایاک نستعین) صد مرتبه تکرار مىشود و بعد از آن، بقیه سوره حمد خوانده مىشود، و سپس سوره (قل هو الله احد) را فقط یک بار خوانده و به رکوع رفته و ذکر (سبحان ربى العظیم و بحمده) هفت مرتبه، پشت سر هم تکرار مىشود.
و سپس به سجود رفته و ذکر (سبحان ربى الاعلى و بحمده) نیز هفت مرتبه، پشت سر هم تکرار مىشود.
رکعت دوم را نیز به همین ترتیب خوانده، چون نماز به پایان برسد و سلام داده شود، یک بار گفته مىشود (لا اله الا الله) و به دنبال آن تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام خوانده شود وبعد از آن به سجده رفته و صد بار بگویند: (اللهم صل على محمد و آل محمد).
آنگاه امام علیه السلام فرمودند: هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد مقدس جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد.
چون به راه افتادم، چند قدمى هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند:
بزى در گله جعفر کاشانى است، آنرا خریدارى کن و بدین مکان آور و آنرا بکش و بین بیماران انقاق کن، هر بیمار و مریضى که از گوشت آن بخورد، حق تعالى او را شفا دهد.
حسن بن مثله جمکرانى مىگوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اند یشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ على المنذ ر رفتم و ماجراى شب گذشته را براى او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایى را دیدیم که طبق فرموده امام علیه السلام حدود بناى مسجد را نشان مىداد.
سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسید یم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستى؟ به او گفتم: بلى! خادم گفت: سید از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامى داشت و گفت: اى حسن بن مثله من در خواب بودم که شخصى به من گفت:
حسن به مثله، از جمکران نزد تو مىآید، هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن.
از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجراى شب گذشته را براى وى تعریف کردم، سید بلافاصله فرمود تا اسب ها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک روستاى جمکران رسید یم، گله جعفر کاشانی را دید یم، آن بز از پس همه گوسفندان مىآمد، چون به میان گله رفتم، همینکه بز مرا دید به طرف من دوید، جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح کرده و هر بیمارى که گوشت آن تناول کرد، با عنایت خداوند تبارک و تعالى و حضرت بقیه الله ارواحنا فداه شفا یافت.
ابو الحسن رضا، حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفت و مسجد جمکران را ینا کرد و آن را با چوب پوشانید.
سپس زنجیرها و میخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندى که خود را به آن زنجیرها مىمالید، خداى تعالى او را شفاى عاجل مىفرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها ناپدید شد و دیگر کسى آنها را ندید.
(تلخیص از کتاب نجم الثاقب، ص 383 تا 388)

چهارشنبه سیزدهم 11 1395 21:2
شیخ و سیّد از امام صادق علیه السّلام روایت کرده‏اند:هرکه از شما نماز امیر المؤمنین علیه السّلام را بخواند،از گناهان پاک گردد،همچون روزى‏ که از مادر زاده شده و حاجاتش در پیشگاه حق برآورده شود.این نماز چهار رکعت است:در هر رکعت یک بار سوره«حمد» و پنجاه بار «قل هو اللّه احد» تلاوت شود،و چون از نماز فارغ شود این دعا را بخواند که تسبیح آن حضرت است:

سُبْحَانَ مَنْ لا تَبِیدُ مَعَالِمُهُ سُبْحَانَ مَنْ لا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ سُبْحَانَ مَنْ لا اضْمِحْلالَ لِفَخْرِهِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ سُبْحَانَ مَنْ لا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ سُبْحَانَ مَنْ لا یُشَارِکُ أَحَدا فِی أَمْرِهِ سُبْحَانَ مَنْ لا إِلَهَ غَیْرُهُ پس دعا کند بعد از این و بگوید یَا مَنْ عَفَا عَنِ السَّیِّئَاتِ وَ لَمْ یُجَازِ بِهَا ارْحَمْ عَبْدَکَ یَا اللَّهُ نَفْسِی نَفْسِی أَنَا عَبْدُکَ یَا سَیِّدَاهْ أَنَا عَبْدُکَ بَیْنَ یَدَیْکَ أَیَا رَبَّاهْ،

پاک و منزّه است آن‏که نشانه‏هاى وجودش نابود نشود،پاک و منزّه است آن‏که از خزانه‏هایش کاسته نگردد،پاک و منزّه است آن‏که فخرش را فروپاشى نباشد،پاک و منزّه است آن‏که آنچه نزد اوست پایان نیابد،پاک و منزّه است آن‏که دورانش به سر نرسد،پاک و منزّه است آن‏که هیچکس را در کارش شرکت ندهد،پاک و منزّه است آن‏که شایسته پرستشى جز او نیست.پس از این تسبیح دعا کند و بگوید:اى آن‏که درگذرى از بدیها،و به آنها کیفر نکنى!اى خدا!بر بنده‏ات مهر ورز،وجود مرا دریاب،اى سرور من من بنده تو هستم، بنده‏اى ایستاده در پیشگاه تو،پروردگارا!


إِلَهِی بِکَیْنُونَتِکَ یَا أَمَلاهْ یَا رَحْمَانَاهْ یَا غِیَاثَاهْ عَبْدُکَ عَبْدُکَ لا حِیلَةَ لَهُ یَا مُنْتَهَى رَغْبَتَاهْ یَا مُجْرِیَ الدَّمِ فِی عُرُوقِی [عَبْدُکَ‏] یَا سَیِّدَاهْ یَا مَالِکَاهْ أَیَا هُوَ أَیَا هُوَ یَا رَبَّاهْ عَبْدُکَ عَبْدُکَ لا حِیلَةَ لِی وَ لا غِنَى بِی عَنْ نَفْسِی وَ لا أَسْتَطِیعُ لَهَا ضَرّا وَ لا نَفْعا وَ لا أَجِدُ مَنْ أُصَانِعُهُ تَقَطَّعَتْ أَسْبَابُ الْخَدَائِعِ عَنِّی وَ اضْمَحَلَّ کُلُّ مَظْنُونٍ عَنِّی أَفْرَدَنِی الدَّهْرُ إِلَیْکَ فَقُمْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ هَذَا الْمَقَامَ یَا إِلَهِی بِعِلْمِکَ کَانَ هَذَا کُلُّهُ فَکَیْفَ أَنْتَ صَانِعٌ بِی وَ لَیْتَ شِعْرِی کَیْفَ تَقُولُ لِدُعَائِی أَ تَقُولُ نَعَمْ أَمْ تَقُولُ لا،


خدایا به هستى‏ات سوگند،اى آرمان من،اى بخشاینده،اى فریاد رس،دریاب بنده‏ات‏ را!دریاب بنده‏ات را!بنده‏ات را چاره‏اى نیست،اى واپسین امید،اى روان‏کننده خون در رگهایم!اى سرور من!اى‏ مالک من،اى او!اى او!پروردگارا!بنده‏ات را دریاب،بنده‏ات را دریاب،چاره‏اى ندارم،از پیش خود هیچ ندارم(که عین نیازم) توان سود و زیان خویش را ندارم،کسى را براى یارى نمى‏یابم،چاره‏جوییها از من جدا گشته، و هر گمان چاره‏اى نابود گشته است،روزگار مرا تنها به سوى تو روانه ساخته،ازاین‏رو در این‏جا در برابر بارگاهت ایستاده‏ام،همه اینها خدایا!با آگاهى تو بوده است پس چگونه با من رفتار خواهى کرد؟اى کاش!مى‏دانستم‏ پاسخ خواهشم را چگونه خواهى داد؟آیا خواهى گفت:آرى یا مى‏گویى نه؟


فَإِنْ قُلْتَ لا فَیَا وَیْلِی یَا وَیْلِی یَا وَیْلِی یَا عَوْلِی یَا عَوْلِی یَا عَوْلِی یَا شِقْوَتِی یَا شِقْوَتِی یَا شِقْوَتِی یَا ذُلِّی یَا ذُلِّی یَا ذُلِّی إِلَى مَنْ وَ مِمَّنْ أَوْ عِنْدَ مَنْ أَوْ کَیْفَ أَوْ مَا ذَا أَوْ إِلَى أَیِّ شَیْ‏ءٍ أَلْجَأُ وَ مَنْ أَرْجُو وَ مَنْ یَجُودُ عَلَیَّ بِفَضْلِهِ حِینَ تَرْفُضُنِی یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ وَ إِنْ قُلْتَ نَعَمْ کَمَا هُوَ الظَّنُّ بِکَ وَ الرَّجَاءُ لَکَ فَطُوبَى لِی أَنَا السَّعِیدُ وَ أَنَا الْمَسْعُودُ فَطُوبَى لِی وَ أَنَا الْمَرْحُومُ،


اگر بگویى:نه؛پس واى بر من!واى بر من!واى‏ بر من!،واى از درماندگى‏ام!واى از درماندگى‏ام!واى از درماندگى‏ام!واى از بیچاره‏گى‏ام!از بیچاره‏گى‏ام!واى از خوارى‏ام از خوارى‏ام!از خوارى‏ام!آنگاه که تو مرا رها کنى؟به سوى که،و از طرف که،یا نزد که،یا چگونه،یا چه چیز؟یا به سوى چه چیزى پناه برم؟ و به چه کسى امید بندم؟و کیست که با فضل خود بر من کرم نماید؟اى آن‏که آمرزشت فراگیر است؟و اگر بگویى: آرى،که همان از تو گمان داردم و امید به تو چنین است،پس خوشا به حال من که خوشبختم!و کامروا شده‏ام، پس خوشا به حال من که مورد رحمت قرار گرفتم!


یَا مُتَرَحِّمُ یَا مُتَرَئِّفُ یَا مُتَعَطِّفُ یَا مُتَجَبِّرُ [مُتَحَنِّنُ‏] یَا مُتَمَلِّکُ یَا مُقْسِطُ لا عَمَلَ لِی أَبْلُغُ بِهِ نَجَاحَ حَاجَتِی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی جَعَلْتَهُ فِی مَکْنُونِ غَیْبِکَ وَ اسْتَقَرَّ عِنْدَکَ فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ إِلَى شَیْ‏ءٍ سِوَاکَ أَسْأَلُکَ بِهِ وَ بِکَ وَ بِهِ فَإِنَّهُ أَجَلُّ وَ أَشْرَفُ أَسْمَائِکَ لا شَیْ‏ءَ لِی غَیْرُ هَذَا وَ لا أَحَدَ أَعْوَدُ عَلَیَّ مِنْکَ یَا کَیْنُونُ یَا مُکَوِّنُ یَا مَنْ عَرَّفَنِی نَفْسَهُ یَا مَنْ أَمَرَنِی بِطَاعَتِهِ یَا مَنْ نَهَانِی عَنْ مَعْصِیَتِهِ وَ یَا مَدْعُوُّ یَا مَسْئُولُ یَا مَطْلُوبا إِلَیْهِ رَفَضْتُ وَصِیَّتَکَ الَّتِی أَوْصَیْتَنِی وَ لَمْ أُطِعْکَ وَ لَوْ أَطَعْتُکَ فِیمَا أَمَرْتَنِی لَکَفَیْتَنِی مَا قُمْتُ إِلَیْکَ فِیهِ وَ أَنَا مَعَ مَعْصِیَتِی لَکَ رَاجٍ،


اى خداى مهربان!اى خداى بنده‏پرور!اى خداى دلجو اى خداى جبران‏گر!اى آن‏که‏ هستى به دست توست!اى دادگر!مرا کردارى که به برآمدن حاجتم نایل آیم نیست،از تو مى‏خواهم به حق آن نامت که در پس پرده غیب‏ خود مستور ساختى و نزد خویش بنهادى.پس براى هیچ موجودى جز تو پدیدار نشود!به حق آن نام و به حق هستى‏ نابت و به آنکه برترین و شریف‏ترین نامها تو است از تو درخواست مى‏نماید مرا چیزى جز این نیست و کسى خیرخواه‏تر از تو به من نیست،اى به خود خستى!اى هستى‏بخش!اى آن‏که خویش را به شناساند!اى آن‏که به اطاعتش فرمانم داد،اى آن‏ که مرا از فرمانى‏اش بازداشت،اى خوانده شده!اى خواسته شده!اى مطلوب!سفارشى که به من نموده بودى وانهادم‏ و فرمانت را نخواندم،و اگر تو را در آنچه فرمانم دادى اطاعت مى‏کردم هر آینه مرا در آنچه برایش به سویت‏ برخاستم بس بودى و من با نافرمانیم هم به تو امیدوارم،


فَلا تَحُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَا رَجَوْتُ یَا مُتَرَحِّما لِی أَعِذْنِی مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَ مِنْ خَلْفِی وَ مِنْ فَوْقِی وَ مِنْ تَحْتِی وَ مِنْ کُلِّ جِهَاتِ الْإِحَاطَةِ بِی اللَّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ سَیِّدِی وَ بِعَلِیٍّ وَلِیِّی وَ بِالْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِینَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ اجْعَلْ عَلَیْنَا صَلَوَاتِکَ وَ رَأْفَتَکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ أَوْسِعْ عَلَیْنَا مِنْ رِزْقِکَ وَ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَ جَمِیعَ حَوَائِجِنَا یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ


پس بین من و آنچه به آن امیدوارم جدایى مینداز،اى مهر ورز بر من از پیش روى،و از پشت سر،و از بالاى سر،و از زیر پایم و از همه جهات‏ احاطه بر من پناهم ده.خدایا!به حق محمّد ص،و سرور من،و به حق على ع مولاى من،و به حق امامان هدایت یافته(که بر ایشان درود باد)لطف و مهر و رحمتت را بر ما بگستر،و از روزى‏ خود بر ما فراوان ده،و وام ما را بپرداز و همه حاجتهاى ما را برآور،اى خدا!اى خدا!اى خدا! زیرا تو بر هر چیز توانایى.
پس از آن حضرت فرمود:هرکه این نماز را بجا آورد و این دعا را بخواند،وقتى از آن فارغ شود،بین او و خدا گناهى نماند جز آنکه آمرزیده شود.غ مؤلف گوید:احادیث بسیارى در فضیلت خواندن این چهار رکعت نماز،در شب و روز جمعه وارد شده است و اگر پس‏ از نماز بگوید:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى النَّبِیِّ الْعَرَبِیِّ وَ آلِهِ
بار الها!بر پیامبر عرب زبان و خانواده او درود فرست
در حدیث آمده که گناهان گذشته و آینده او آمرزیده شود،و مانند کسى شود که دوازده مرتبه قرآن را ختم کرده باشد و حق تعالى گرسنگى و تشنگى قیامت را از او رفع کند...

چهارشنبه دوازدهم 8 1395 21:37
یکی از رویدادهای مهم زندگی سیاسی امام رضا(ع) پس از پذیرش ولایتعهدی حرکت امام به سوی مصلّی برای برگزاری نماز عید بود. اهمیّت این رخداد تاریخی به حدّی است، که مأمون به طور آشکار در برابر آن موضع گرفت و حضرت را از اقامه نماز عید باز داشت. دوتن از نزدیکان حضرت رضا(ع) یعنی یاسر خادم و ریان بن صلت شرح واقعه را این گونه نقل کرده‏اند: پس از قبول ولایتعهدی از سوی امام و فرا رسیدن عید، مأمون به حضرت پیام فرستاد و از وی خواست که نماز عید را اقامه فرماید. امام بر اساس شرطهای تعیین شده در پذیرش ولایتعهدی (چون اقامه نماز عید از مظاهر و مصادیق پذیرش حکومت به شمار می‏رفت) به مأمون پیام داد من را از این امر معاف کن. مأمون پیام داد، که می‏خواهم ولایتعهدی شما تثبیت شود و از سوی دیگر مردم به فضل و برتری شما آگاه شوند. اصرار مأمون از یک سو و امتناع امام از سوی دیگر، سبب شد، که حضرت به مأمون پیام داد: اگر مرا از این کار معاف بداری، بیشتر دوست دارم، امّا اگر معاف نباشم، شرط من برای اقامه نماز عید این است: آن گونه که پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب(ع) برای نماز عید بیرون می‏رفتند، بیرون رَوَم. مأمون شرط امام را پذیرفت و دستور داد، نظامیان و درباریان و عموم مردم صبح گاهان جلوی خانه امام اجتماع کنند. مردم در اطراف خانه حضرت و در مسیر اجتماع کرده و عده‏ای در پشت بام منازل خود به انتظار نشستند، تا با دیدن امام سیره نبوی و سیمای علوی را به تماشا بنشینند. فرماندهان و سپاهیان سواره نیز رو به خانه امام آوردند و تا طلوع خورشید همه به انتظار ایستاده بودند. امام پس از به جای آوردن غسل و پوشیدن لباس و بر سرگذاشتن عمامه‏ای سفید در حالی که خود را خوشبو کرده و عصایی در دست داشتند، با پای برهنه میان جمعی از دوستداران خود از خانه بیرون آمده و راه مصلی را در پیش گرفتند؛ با تکبیر گفتن امام غلامان حضرت نیز تکبیر گفتند. لشکریان با مشاهده حالت حضرت همگی از مرکب‏ها پیاده شده و هر کس کاردی به همراه داشت، زودتر توانست بندهای چکمه خود را باز کند و پا برهنه شود. امام تکبیر دیگری گفت، همه با او یکصدا شدند. طنین تکبیر چنان بود، که گویی آسمان و در و دیوار با امام همصدا شده‏اند. شهر مرو با دیدن امام و شنیدن تکبیر او، از کثرت گریه و فریاد مردم به لرزه در آمد. مأمون دگرگونی اوضاع را دریافت. فضل بن سهل به او گفت: اگر امام به همین نحو به مصلی برود، مردم شیفته او شده و فتنه‏ای بر پا خواهد شد. از این رو افرادی را به سوی او فرستاد تا بر گردد. مأمون به امام پیغام داد که شما را زحمت داده و در رنج انداختیم و دوست نداریم، از این پس بیشتر به مشقّت بیفتید. از همین جا بر گردید. کسی که مطابق مرسوم با مردم نماز می‏خوانده، این نماز را نیز اقامه می‏کند. امام کفش‏های خود را خواست و پوشید و به منزل بازگشت. مردم در آن روز دچار پراکندگی شدند و نماز در آن روز به خود نظم نگرفت.1 از متن روایت به خوبی تفاوت‏های نماز عید امام و مأمون معلوم می‏شود، برخی از آن‏ها به شرح زیر است: 1- نماز عید امام همانند نماز عید پیامبر و أمیر المؤمنین است، امّا نمازی که مأمون یا یکی از اطرافیان او برگزار کنند، نمازی تشریفاتی در حکومت عباسیان است. 2- نماز عید امام سرشار از وقار و طمأنینه بود و حضرت با پای برهنه به سمت مصلّی به راه افتادند؛ اما در نماز درباریان حکومت عبّاسی از طمأنینه و وقار خبری نبود، افزون بر این که آنان به صورت سواره با چکمه‏های پوشیده به مصلّی می‏رفتند. 3- با تکبیر امام و سایر نمازگزاران، گویا عرش و فرش و در و دیوار همراهی کرده و تکبیر می‏گفتند: امّا در نماز مأمون و امثال او از این گونه معنویّات اثری نبود. روشن است، نمازی که با این خصوصیّات برگزار شود، (به ویژه با انفاس قدسی امامی معصوم) افکار و دل‏های مردم را به خود جلب می‏کند و می‏تواند دگرگونی هایی را در جامعه در پی داشته باشد. بدین جهت بود، که اطرافیان مأمون از بیم آن که اگر نماز اقامه شود، موقعیّت آنان به خطر خواهد افتاد، به مأمون اعلام خطر کردند، و او امام را از برگزاری نماز منع کرد. نکته آخر: از این رویداد تاریخی استفاده می‏شود، که مأمون در ادعای خود که به امام پیغام داد، می‏خواهم، موقعیّت شما تثبیت شود و مردم بر فضل و برتری شما آگاه شوند، صادق نبود، زیرا هنگامی که متوجّه شد موقعیّت امام در حال افزایش است، حاضر نشد تنها یک نماز عید که منصبی حکومتی به شمار می‏رفت، توسّط حضرت اقامه شود.

1. مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چ اول، 1413ق، ج 2، ص 266-264؛ عیون اخبارالرضا، صدوق، رضا مشهدی، جزء 2، ص 151 - 150؛ با اندکی تفاوت. (نرم افزار گنجینه نور)

چهارشنبه جهاردهم 7 1395 5:20
راهکار های جذب دانش آموزان به نماز

۱--تبیین اثرات نماز

2-تکریم وشخصیت دادن به دانش آموزان

-3-نشاط آفرینی فرهنگی و اعتقادی و خود باوری در دانش آموزان

4-ایجاد رابطه قوی دینی بین معلم و دانش آموز

5-داشتن نمازخانه جذاب و عالی و استفاده از رنگ های دلپذیر

6-باز گو نمودن اهمیت و ضرورت نماز به اولیا دانش آموزان

7-اجرای مسابقات مختلف در خصوص نماز و اهدا جوایز به دانش آموزان برتر

8-داشتن دوستان دینی در مدرسه

9-شرکت معلمین ،مدیر،معاون، در کنار دانش آموزان در نماز جماعت

10-برگزاری نمایشگاه در خصوص نماز از آثار دانش آموزان

11-توزیع کتب دینی و اخلاقی ساده

12-معرفی دانش آموزان نماز گزار و تشویق آنان در حضور دیگران

13-دادن هدیه به هنگام نماز به دانش آموزان

14-استفاده از دانش آموزان خوش صدا برای اذان و ....

15- پخش فیلم های آموزنده در آموزشگاه در خصوص نماز

16-ارتباط مستمر با مساجد و نماز جمعه

17-بیان احادیث شیوا وبلیغ در خصوص نماز

18-استفاده از روحانیون جوان و شاداب و تاثیر گذار

19-داشتن سخنرانی کوتاه و مفید دربین نماز ها

20-اقامه نماز در منزل توسط والدین

21-برگزاری همایش نماز برای دانش آموزان

22-برگزاری همایش نماز برای اولیا

23-داشتن کفتگوی صمیمی با دانش آموزان در خصوص نماز

24-داشتن میزگرد دانش آموزی در خصوص نماز با رهبری کادر مدرسه

25-فعال نمودن شورای مدرسه و انجمن اولیا وداشتن مصوبات اجرایی در خصوص نماز

26-ارائه الگوی عملی مناسب به دانش آموزان

27-معرفی چهر های برتر دینی و ذکر موفقیت های آنان

28-برگزاری اردو های زیارتی و سیا حتی

29-انتخاب بهترین زمان آموزشگاه بعد از اوقات شرعی برای نماز

30-بیان داستا نها و قصه های در خصوص نماز

31 استفاده ازتمثیل و شعر و ادبیات در سخنرانی در خصوص

نماز

32-معرفی دانش آموزان نماز خوان و مومن به صورت منطقه ای به کلیه مدارس

33-چاپ عکس دانش آموزان نماز خوان در جراید محلی

34-ارائه سی دی های آموزشی به دانش آموزان در خصوص نماز

35-اختصاص زمان کوتاهی در آغاز کلاس به بیان آثار نماز توسط همه دبیران در کلاس

36-اختصاص دو روز در هفته در مراسم آغازین به مباحث نماز

37- ایجادرفتار دوستانه برای شرکت در نماز و نبود زور و اجبار

38- ایجاد سرویس های بهداشتی مجهز در مدارس

39-رفتار و کردار عملی کادر مدرسه

40-داشتن کتابخانه غنی با کتاب های سودمند در خصوص نماز

41-نام گذاری کلاس ها و گرو هها با آثار نماز

42-پخش صدای اذان در آموزشگاه به هنگام اوقات شرعی با بلندگو

43-ورود دانش آموزان به نماز خانه با اسقبال صورت گیرد(پخش گلاب)

44-حضور مرتب و همیشگی کادر مدرسه در نماز

45-برگزار ی کلاس های ضمن خدمت برای عوامل اجرایی آموزشگاه

46-برگزاری همایش برای همکاران در خصوص نماز

47-تشویق به موقع همکاران موفق در مورد نماز

48-استفاده از رنگهای آرامش بخش در تزینات نما خانه

49-استشمام بوی عطر و گلاب و نورپردازی جالب نمازخانه

50-اجرای برنامه های متنوع در بین نماز (نمایش،سرودو...)

51-شرکت هفتگی یا ماهانه اولیا در نماز جماعت مدرسه

52-شرکت هفتگی یا ماهانه مسئولین اداری در نماز جماعت مدرسه

53-هم خوانی سوره های نماز در مراسم آغازین یا آغاز همایش ها و برنا مه های آموزشگاه

54-پیروی از اصل مجاورت (وجود کتابخانه و نوار خانه ویا دفتر آموزشگاه در کنار نماز

خانه)

55-ایجاد احساس خوشایند در دانش آموز در پایان هر نماز

56-به کار گیری شیو های جذاب در برپایی نماز جماعت آموزشگاه

57-بیان خاطره های نماز از زبان مسئولین

58-جذب تدریجی دانش آموزان وآموزش صحیح به آنان

59-داشتن گفتگو های خصوصی با دانش آموزان و استفاده از کلمات محبت آمیز

60- داشتن اعتدال ومیانه روی در آموزش دانش آموزان

61-شنا خت روحیات فردی دانش اموزان

62-برگزاری مسابقات ورزشی در خصوص نماز

63-برگزاری کلاس های آموزش خانواده در خصوص نماز

64-پرهیز از سخنرانی های سیاسی و...در مابین نماز

65- تزیین سالن و نماز خانه با احادیث در خصوص نماز

66-بیان آثارعلمی روانی و اخلاقی نماز

67-شرکت در نماز جمعه با شکوه خاص واستقبال گرم از آنان

68-فیلمبرداری از مراسم نماز جماعت آموزشگاه

69-دادن کارنامه نمازبه دانش آموزان و اولیا در پایان هر ترم

70-نظر خواهی از اولیا و دانش آموزان در خصوص چگونگی اجرای نماز جماعت

آموزشگاه

71-آوردن استدلال های قرآنی در خصوص نماز

72-رفع موارد ملال آور و خسته کننده و عوامل حواس پرتی در برگزاری نماز

73-داشتن صبر و انعطاف دربرابر اشتباهات دانش آموزان

74-نظارت مستمر بر فعا لیت ها

75-برگزاری نماز های وحدت در بین مدارس

76-فعال تر نمودن ستاد اقامه نماز منطقه و مدارس

چهارشنبه هفتم 7 1395 13:31

 دهه اول ذیحجه از ایام مهم سال است که عمل خیر و عبادت در آن بسیار مهم است. بیش از ده صفحه در مفاتیح الجنان درباره اهمیت و اعمال عبادی این ایام است.ذی الحجه


در اینجا درباره یکی از این عبادتها صحبت می کنیم و چند درس کلی از آن می گیریم:

در مفاتیح الجنان اینگونه آمده است:

خواندن دو رکعت نماز مابین مغرب و عشاء در تمام شبهای این دهه در هر رکعت بعد از حمد یک مرتبه توحید و آیه شریفه :

«وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدین» ؛

در حقیقت، شیخ عباس قمی رحمه الله این نماز را از کتاب اقبال الأعمال نوشته سید بن طاووس نقل نموده اند که در آن بعد از یک سلسله سند طولانی امام صادق علیه السلام از پدر خود امام باقر علیه السلام اینگونه نقل نموده اند: «پسر عزیزم، هیچگاه نشود که در میان نمازهای مغرب و عشاء در شبهای ده گانه ذی الحجه، این دو رکعت را نخوانی که در هر رکعت آن سوره فاتحه الکتاب و قل هو الله احد یک مرتبه و سپس آیه وَ واعَدْنا مُوسى‏ ... باشد. هرگاه چنین کردی در ثواب حجاج شریک خواهی بود هرچند حج نکرده باشی.»

در اینجا به چند نکته این باره اشاره می کنیم:

اول – خدا از باطن مردم خبر دارد و بر حسب آن پاداش می دهد

در دهه اول ذی حجه حاجیان در سرزمین وحی به سر می برند. کسانی هم که به شرافت حج نائل نشده اند، می توانند اگر در نیتهای خود صادق باشند می توانند با ثواب آنها شریک باشند. سبب این امر آن است که خدا به نیتها آگاه است و فریب ظاهر مردم را نمی خورد.

کسانی که ایمان خود را از شک محفوظ نگه می دارند، تا آخر گوش به فرمان ولی الهی زمان خود می مانند و بقیه به بهانه های مختلف از راه حق خارج می شوند. مثلا عده ای می گویند لابد اتفاق بدی افتاده که موسی دیر کرده است و یا می گفتند ما که بدون خدا نمی توانیم باشیم، حالا که موسی تأخیر کرده بگذار فعلا گوساله پرستی کنیم تا او برگردد

دوم – حضور موسی علیه السلام در وعده گاه خدا

آیه ای که در نماز بالا خوانده می شود، آیه 142 سوره اعراف است:

«و با موسى سى شب وعده گذاشتیم و آن را با [افزودن‏] ده شب کامل کردیم، پس میعادگاه پروردگارش به چهل شب پایان گرفت، و موسى [هنگامى که به میعادگاه مى‏رفت‏] به برادرش هارون گفت: در میان قومم جانشین من باش و به اصلاح برخیز و از راه و روش مفسدان پیروى مکن.»

خلاصه آنکه موسی علیه السلام برای عبادت ویژه و دریافت تورات به مدت سی روز با خدا وعده داشت و به کوه طور رفت و با خدا مناجات می کرد. در مدت غیاب خود، هارون را جانشین خود در میان آنها قرار داد. از انتهای این آیه معلوم می شود که عده ای مفسد هم در میان مردم قوم او وجود داشته اند که موسی علیه السلام درباره آنها به جانشین خود تذکر داده بود.

سوم – حدیث منزلت

در روایات مختلف می خوانیم که پیامبر زمانی که برای جنگ تبوک – در فاصله ای دور از مدینه – حرکت کردند، علی علیه السلام را جانشین خود ساختند. ایشان که همواره در راه خدا و پیامبر دلاوری نموده بود از این که در جنگ شرکت نمی کند ناراحت شد. پیامبر در جواب ایشان فرمودند: راضی نیستی که تو نسبت به من به منزله هارون به موسی باشی بجز آنکه بعد من پیغمبری نخواهد آمد؟

حضرت محمد

این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله به حدیث منزلت معروف است که حاوی یکی از فضایل مهم امیرالمومنین است؛ یعنی داشتن همه مقامات هارون علیه السلام نسبت به موسی علیه السلام مانند برادری، وصایت و جانشینی و عصمت و اولی بودن نسبت به بقیه امت... تنها باید توجه داشته باشیم که علی علیه السلام جزو انبیاء نیست بلکه جزو اوصیاء انبیاء است.

چهارم – تکرار تاریخ قوم بنی اسرائیل در اسلام

پیامبر گرامی فرموده اند که هر آنچه در بنی اسرائیل اتفاق افتاد در این امت هم – مو به مو - اتفاق خواهد افتاد.

«یَکُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلُّ مَا کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ حَذْوَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ (من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 203»(من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 203)

قرآن به ما می گوید امت موسی علیه السلام در زمانی که ایشان در جامعه حاضر نبود و هارون را به جانشینی نصب فرموده بود دچار تفرقه و بت پرستی شدند و اکثر آنها گمراه شدند.(سوره اعراف، آیات 143 به بعد) با توجه به اینکه علی علیه السلام همان نقش هارون را در امت پیامبر دارد و همه اتفاقات بنی اسرائیل در اسلام تکرار خواهد شد، می توانیم بفهمیم که بعد از پیامبر مردم درباره جانشینی علی علیه السلام دچار گمراهی شدند و اکثرشان راه درست را انتخاب نکردند.

پنجم – ایمان در مواقع شک و ترس و فقر و نقص آزموده می شود

موسی علیه السلام در وعده گاه مشغول عبادت بود و آنقدر در عبادت خود غرق و متمرکز بود که توصیف آن در روایات سبب حیرت است. حکمت خدا اقتضا نمود که زمان بازگشت موسی علیه السلام از سی روز به چهل روز تبدیل شود. در این ده روز سامری فعالیتهای گمراه کننده خود را انجام داد و هرچند هارون علیه السلام توطئه های او را خنثی می نمود، باز عده زیادی از مردم در گمراهی فرو رفتند. اهمیت پیروی از امام حق در اینجا معلوم می شود.

رشدهای یکجانبه مثلا فقط در مسائل اخلاقی یا عبادی یا فکری یا سیاسی، رشد مورد پسند اهل بیت علیهم السلام نیست؛ بلکه رشد همه خوبیها– هر چند به اندازه ای کم– اما به صورت متعادل و همه جانبه برای ایشان اهمیت دارد

کسانی که ایمان خود را از شک محفوظ نگه می دارند، تا آخر گوش به فرمان ولی الهی زمان خود می مانند و بقیه به بهانه های مختلف از راه حق خارج می شوند. مثلا عده ای می گویند لابد اتفاق بدی افتاده که موسی دیر کرده است و یا می گفتند ما که بدون خدا نمی توانیم باشیم، حالا که موسی تأخیر کرده بگذار فعلا گوساله پرستی کنیم تا او برگردد.

ششم - ارتباط حج با اهل بیت

همه کارها و حرفهای اهل بیت علیهم السلام به یکدیگر مربوط است و هرگز پراکنده و بی ربط نیست؛ بنابراین می آموزیم که میان حج و میان مسأله خلافت و جانشینی پیامبر باید رابطه ای وجود داشته باشد.

هفتم – رشد مطلوب دینی رشد همه جانبه است

با مراجعه به بقیه اعمال این دهه متوجه می شویم که بجز مسأله پیروی از امام حق، حقایقی مثل توحید، یکتا دیدن خدا در دلبر بودن و تسبیح خدا و دعا کردن از او و توجه به او در همه چیز هم در مضمون دعاهای این ایام آمده است. علت، آن است که دین همه جانبه است. به عبارت دیگر هر قدر که از جهت محبت و پیروی پیشروی کنیم، توجه به خدا و انجام اعمال عبادی و توجه به اخلاق هم در ما رشد خواهد کرد. از اینجاست که می توانیم بفهمیم که رشدهای یکجانبه مثلا فقط در مسائل اخلاقی یا عبادی یا فکری یا سیاسی، رشد مورد پسند اهل بیت علیهم السلام نیست؛ بلکه رشد همه خوبیها– هر چند به اندازه ای کم– اما به صورت متعادل و همه جانبه  برای ایشان اهمیت دارد.

منبع:تبیان

يکشنبه چهارم 7 1395 18:59

شاید جوان به‌خصوص در این زمان‌هایی که شب‌‌ها کوتاه است و اذان صبح خیلی زود اتفاق می‌افتد و وقت ادای نماز کم است، شکست بخورد؛ عیبی ندارد. برای فردا شب نقشه بکشد. برای پس فردا شب. برای هزار شب دیگر. باید برنامه بریزیم که نمازمان را اول وقت بخوانیم .


ایمان داشتن تنها به نماز و روزه نیست !

گاه که توفیقی حاصل شود و موفق به دیدار یکی از علما بشویم و یا در پی اینکه چگونه برای تقرب به خداوند بلند مرتبه اقدام کنیم به مطالعه می پردازیم می بینیم که یکی از مهترین راهکارهایی  که برای شروع به ما می دهند تشویق به انجام نماز اول وقت و  مدوامت بر آن است تا ملکه ذهنمان شود  پس از آن دستورات دیگر را صادر می کنند چرا که نماز ستون است و در سایه ستون است که خیمه ای افراشته میشود و سایر  مسائل را در بر میگیرد.

این مقاله حاصل گفتگویی است با آیت‌الله محمدعلی جاودان برای راهنمایی جوانان عزیز که قصد خودسازی و شناخت را دارند.

«دستور اولی که می‌خواهم برای کسانی که قصد شروع دارند، بگویم- مطلبی است که هزاران بار اساتید و بزرگانی نظیر مرحوم آیت‌الله حق‌شناس به جوانان توصیه می‌کردند- نماز اول وقت است. نماز اول وقت بخوانید. اگر توانستید، به جماعت بخوانید و اگر هم نشد، همان اول وقت بخوانید.

 برای نماز اول وقت نقشه بکشید :

شاید جوان به‌ خصوص در این زمان‌هایی که شب‌‌ها کوتاه است و اذان صبح خیلی زود اتفاق می‌افتد و وقت ادای نماز کم است، شکست بخورد؛ عیبی ندارد. برای فردا شب نقشه بکشد. برای پس فردا شب. برای هزار شب دیگر. باید برنامه بریزیم که نمازمان را اول وقت بخوانیم، اما باید در نظر بگیریم که یکی از نمازهایمان نماز صبح است که خیلی هم اول وقت خواندنش مهم است. بنابراین برای آن ‌هم باید نقشه داشته باشیم تا حتماً در طرحمان آن را هم به اول وقت برسانیم. اما مشکلش خیلی بیشتر از ظهر و عصر و مغرب و عشاء است . 

مثلاً ممکن است که دانشجویی وقت نماز ظهر و عصرش در کلاس مشغول باشد. ما نمی‌گوییم که کلاس را بشکند و بیرون بیاید، اما هر وقت که کلاس تمام شد، بلافاصله برود نمازش را بخواند. دیگر نرود مثلاً یک ناهاری با خیال راحت بخورد و یک ساعتی هم استراحت، نه. نمازمان را می‌خوانیم. دست ‌کم وضو می‌گیریم و نماز ظهر را می‌خوانیم تا از اول وقتش خیلی دیر نشود. بعد هم اگر گرسنه بودیم، ناهار می‌خوریم و نماز عصرمان را بلافاصله می‌خوانیم. این نماز اول وقت را برایش بکوشیم .

تقلید صحیح؛ یعنی می‌پرسم و عمل می‌کنم. چند مسأله در باب وضو باید بخوانم؛ مثلاً به اندازه‌ی دو صفحه رساله، برای غسل باید دو صفحه رساله بخوانم، برای نمازم هفت، هشت صفحه باید بخوانم تا مسائل اصلی را یاد بگیرم. چون جوانم، زودتر یاد می‌گیرم. بعد هم دو بار، سه بار یا بیشتر پیش معلم می‌خوانم تا تصحیح شود

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای :

«اول سال که میشود انسان فکر کند که خب حالا این سال و قبلش هر جور بود، گذشت و الآن یک رابطه جدیدی تعریف کنیم با خدای متعال... اگر چنانچه شروع اهتمام از همین نماز باشد، نماز چون خیلی مهم است، این خیلی کارگشاست. نماز را انسان خوب بخواند، با توجه بخواند، حضور قلب داشته باشد.»

 شیطان از چه کسی هراس دارد؟

اگر روایت این باب را دیده باشیم، می‌فرماید که شیطان از کسی که نمازش را اول وقت می‌خواند و بر آن مراقبت می‌کند، همیشه ترسان است. «لایَزالُ الشّیطانُ زائِلاً مِن بَنی ‌آدم». این نکته را هم به نماز اول وقت اضافه کنیم که نماز صحیح بخوانید. بنابراین برای این‌که نماز صحیح باشد، من ناگزیرم که رکوع صحیح بیاموزم، غسل صحیح بیاموزم، یک حمد و سوره‌ی صحیح بیاموزم و مسائل دیگر نماز را بیاموزم که اگر کلش را جمع کنی، ممکن است در سه چهار ساعت بشود به همه‌‌اش پرداخت .

تقلید صحیح؛ یعنی می‌پرسم و عمل می‌کنم. چند مسأله در باب وضو باید بخوانم؛ مثلاً به اندازه‌ی دو صفحه رساله، برای غسل باید دو صفحه رساله بخوانم، برای نمازم هفت، هشت صفحه باید بخوانم تا مسائل اصلی را یاد بگیرم. چون جوانم، زودتر یاد می‌گیرم. بعد هم دو بار، سه بار یا بیشتر پیش معلم می‌خوانم تا تصحیح شود .

مقام معظم رهبری

من به یک نماز صحیح احتیاج دارم و بعد از آن به یک نماز اول وقت. جوان مادامی که نمازش را صحیح می‌خواند، نمازش را دقت می‌کند، مواظبت می‌کند و اول وقت می‌خواند، شیطان ترسان است. نه این ‌که جوان از شیطان ترسان باشد؛ شیطان از آن جوان ترسیده است. اگر انسان این‌گونه نباشد، آن‌وقت شیطان طبق روایات، انسان را به جاهایی می‌برد که دیگر برگشت ندارد .

اگر می‌خواهید همیشه سالم و محفوظ بمانید، نماز اول وقت بخوانید. نماز اول وقت ایجادکننده‌ی ترس از خداست. بعضی جوان‌ها دو دقیقه نماز می‌خوانند؛ نه دو دقیقه و نه نیم ساعت. ما که یک ذره بیشتر کش می‌دهیم -که آن‌ هم از روی عادت است و قیمت ندارد- می‌شود پنج دقیقه. «سبحان ربی العظیم و بحمده» را صحیح بگو؛ یک بار بگو، اما صحیح و با آرامش بدن. صحیح خواندن نماز مثل این است که انسان به دیوار مستحکمی تکیه کرده باشد. این امر را اگر شما به‌دست بیاورید، حتی با نیروی خیلی زیاد هم این زمین نمی‌خورد. شاید تکان بخورد، اما زمین نمی‌خورد. ممکن است حوادث مهمی هم برایش پیش بیاید، اما آن حوادث با نماز اول وقت و صحیح، او را به زمین نمی‌زند .»

متأسفانه مشکل بسیاری از ما جوانان این است که فکر می کنیم شیطان چون خیلی قوی است ما حق داریم شکست بخوریم و وسوسه شویم و بسیاری از ما از او می ترسیم و به همین خاطر با کنار گذاشتن مهم ترین دستورات دینمان که می تواند بزرگترین پناهگاه ما باشد به این دشمن بزرگ و بد طینت باج می دهیم واقعا باید برای امور مهم و پر ارزشی چون نماز وقت گذاشت نه اینکه هیچ تلاشی نکرد و آن را بی ثمر دانست . امیدوارم خداوند متعال همه را توفیق بندگی دهد و یاریمان کند تا موفق به انجام نماز واقعی شویم .إن شاء الله

جمعه پانزدهم 5 1395 23:26

بحرین

مَرَجَ الْبَحْرَینِ یلْتَقِیانِ(الرحمن/19)

 

دومینوی انقلاب‌های منطقه و موج بلندخیز بیداری اسلامی، کاخ‌های برافراشته از ستم را لرزان و مرزهای کین و نفاق را درنوردیده است.

زیر پای خیزش آزادمردان اسلام‌خواه، بیرق حقیر زورباوری لگد می‌خورد و بنای حکومت غدر و جور و دروغ و دغل، فرو‌‌می‌ریزد.

جهان اسلام آبستن تحولی سترگ است. در این میان اما، حکایت بحرین، قصه‌ی پرغصه‌ی دیگر است.

مرگ، بر فراز سرزمین اساطیری دیلمون، که روزی روزگاری "سرزمین زندگی" اش می‌خواندند، خیمه‌ای سهمگین گسترده است.

بحرین،‌ این درّ‌ِ بدخشان لب دریای خلیج فارس را می‌گویم.

کربلای عصر متمدن امروز، بحرین به خون‌پالاست. اگر دیروز، یزیدیان آل ابی سفیان، قرآن ناطق را به سر نیزه بردند، امروز اما حرامیان آل سعود و قداره بندان سیاه اندیش آل خلیفه، به آتش جهالت، رحل و قرآن و مسجد و محراب را یکجا به خاکستر می‌نشانند.

این درد را به کجا باید برد؟

دست تظلم به سوی که باید دراز کرد؟

جز درگاه فریادرس دادار، چه کسی مرهم گذار این زخم کهنه است.

فرمود: نماز، سیما و ستون دین شماست. بر مرکب نماز فرود آئید و  گره از کارها بگشائید.

بیایید مغتنم شماریم فرصت را، که گاه طلوع بانوی آفتاب از مشرق مدینه است. همه با هم، که یدالله مع الجماعة، دست توسل به دامن حضرتش زده، و نماز استغاثه به آستان بی‌نیاز بنده‌نواز، بگذاریم.

این نماز را در ایام ولادت بانو  اقامه کنیم، چنانکه صاحب "مفاتیح‌الجنان" آورده است:

" هر گاه حاجتی داری دو رکعت نماز به جای آور و پس از سلام سه مرتبه تکبیر بگو و پس از آن تسبیحات حضرت فاطمه علیهاالسلام را بگو، آنگاه به سجده برو و صد مرتبه بگو: «یا مَوْلاتی یا فاطِمَةُ اَغیثینی»، سپس جانب راست صورت را بر زمین بگذار و همان ذکر را صد مرتبه بگو، سپس جانب چپ صورت را بر زمین بگذار و صد مرتبه همان ذکر را بگو و حاجت خود را بخواه، به خواست خداوند حاجتت برآورده می‌شود."

پنج شنبه جهاردهم 5 1395 23:25

باید گفت، تعقیبات وارده نماز صبح، نسبت به تعقیبات نمازهای دیگر بیشتر است. اگر این عبادت صبحگاهی در پایان شب و آغاز صبح با نشاط و حضور قلب و اخلاص و تعظیم در برابر خالق بی همتا و رعایت حدود و احترام آن را نداشته باشیم، در نمازهای بعد نیز نیروی کامل را در برپایی نماز نخواهیم داشت، بلکه در طول روز از آرامش قلب و توکل به خداوند در کارها و انجام امور، بهره واقعی را نخواهیم برد؛ چون نماز، ذکری است که آرامش را بر وجود انسان حاکم می کند و زمینه های رشد و حرکت و سازندگی را در ابعاد مختلف زندگی فراهم می سازد. بی شک همه این موارد در پرتو اقامه نماز به دست می آید. خداوند متعال در قرآن کریم، هدف از خواندن نماز را رسیدن به نشاط و حرکت بیان کرده است؛ یعنی اگر فرهنگ نماز در جامعه اسلامی گسترش یابد، جامعه ای دور از گناه، پرتلاش و پرتحرک خواهیم داشت، بی شک، این آثار و هزاران اثر مثبت و سازنده دیگر، از اقامه نماز و اشاعه فرهنگ انسان ساز آن به دست می آید که مهم ترین ارکان آن، توجه قلبی، خشوع و حضور در پیشگاه خدا و تأثیر نماز در روح و جان آدمی است.
از دیگر مصداق های مهمِ اقامه نماز، می توانیم به اطاعت از فرمان های خداوند و رسول و اولی الامر، ناهی بودن از منکر و آمر بودن به معروف، نماز خواندن به جماعت و در وقت فضیلت، عشق همیشگی به نماز، توجه به اسرار و یادگیری مسائل آن اشاره کنیم. در این باره توجه به برپایی نماز صبح، از نمونه های توجه به نماز است. باید بکوشیم تا نماز صبح هم در وقت فضیلت در مسجدها و به جماعت برپا شود. برای رسیدن به این هدف لازم است که زمان استراحت شبانه، زمان دید و بازدیدها، مطالعه شب، مجالس روضه خوانی و عزاداری در شب، مسافرت ها، جلسه ها، تماشای برنامه های تلویزیون و شب هایی که روز بعد آن تعطیل است و همچنین تعیین زمان حرکت قطار و هواپیما به گونه ای برنامه ریزی شود که حال و توفیق اقامه نماز صبح در اول وقت از دست نرود. البته این نکته نباید فراموش شود که در اشاعه فرهنگ نماز برای نوجوانانی که تازه به سن تکلیف رسیده اند، افزون بر والدین و بزرگان جامعه، باید به نقش زبان هنر و صدا و سیما نیز در طراحی، تهیه، ساخت و پخش برنامه های گوناگون در بیان اهمیت نماز، به ویژه نماز صبح توجه کرد.    

دوشنبه بیست و چهارم 3 1395 18:57

خانواده ای که با یاد خدا و خواندن دو رکعت نماز، از خداوند می خواهند فرزندی صالح به آنان ببخشد و در نخستین روز تولد، در گوشش اذان و اقامه را زمزمه می کنند، دلِ فرزند عزیزشان را با یاد خدا پیوند می زنند. والدینی که سحرگاهان برمی خیزند و با تلاوت قرآن و نماز شب، فضای خانه را نورانی و معطر می کنند، به طور غیرمستقیم برای فرزندانشان الگو خواهند بود. پس چه خوب است هنگام اذان صبح، که همه موجودات به تسبیح گویی مشغولند، پدر با صوت آرام و مهربانش در آن سحرگاهان اذان بگوید و با تسبیح موجودات هم نوا شود. سپس به نماز بایستد تا با این حرکت، فرزندش را در آغاز جاده تکلیف و بلوغ، به برپا داشتن نماز صبح تشویق کند. این گونه است که پس از اندک زمانی فرزند ما خودش از سر شوق و رغبت برای نماز صبح بیدار می شود. حضرت امام صادق علیه السلام درباره ثواب و فضیلت اذان گویان می فرماید: اذان گویان از تمام مردم در روز قیامت گردن فرازترند؛1 یعنی اذان گویان از همه مردم گردنشان افراشته تر است و برای دریافت ثواب و عطای خداوند سربلندند.2 باید گفت عبادت های ما به شرطی بر خانواده و جامعه تأثیر خواهد داشت که روح خدامحوری بر رفتار و گفتار فرد نمازگزار حاکم باشد و کارها بیش از هر چیز، رنگ خدایی به خود بگیرد. همچنین باید خود را از هرگونه ریا و شک و شبهه پاک سازیم. آن هنگام است که نماز مصداق تنهی عن الفحشاء و المنکر می شود؛ یعنی هرگونه فحشا و منکری را از انسان و جامعه دور می کند. أَقِمِ الصَّلاةُ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودًا. (اسراء:78) نماز را از زوالِ خورشید تا نهایت تاریکی شب (نیمه شب) بر پا دار و همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را؛ زیرا قرآن فجر مورد مشاهده (فرشتگان شب و روز) است. در تفسیرهای متعدد، «قرآن الفجر» را نماز صبح دانسته اند. در تفسیر این آیه، روایت هایی نیز به ما رسیده است که می گویند: فرشتگان، شب و روز نماز بندگان را نظاره می کنند؛ زیرا در آغاز صبح، فرشتگان شب که مراقب بندگان خدایند، جای خود را به فرشتگان روز می دهند و چون نماز صبح در همان آغاز طلوع انجام می گیرد، هر دو گروه، آن را می بینند و بر آن گواهی می دهند. این روایات را همه دانشمندان شیعه و اهل تسنن نقل کرده اند. از جمله (به نقل از تفسیر روح المعانی) احمد،نسایی، ابن ماجه، ترمذی، حاکم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهنقل کرده اند که در تفسیر این جمله فرموده: «تَشهدُ ملائِکةُ اللَّیلِ وَ مَلائِکةُ النَّهارِ».3


شنبه بیست و هشتم 1 1395 17:6
X