منوي اصلي
درباره وبلاگ
نماز اوج معراج انسان، راز و نیاز با خدای سبحان، موجب نزول رحمت یزدان، سنگر مبارزه با نفس و شیطان، بازدارنده انسان از خطا و عصیان، وسیله ی تقرب پارسایان و رمز بندگی مخلصان است. با تشکر از راهنماییها و کمک پدرم در ساخت و راه اندازی این وبلاگ. علی و صدرا razaviweb@yahoo.com
موضوعات
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 471941
تعداد نوشته ها : 267
تعداد نظرات : 6
اولین جشنواره ملی نماز

نویسندگان
اوقات شرعی
طراح قالب
GraphistThem259

دانشمند محقق، آقای ی. هیل در کتاب تمدن غرب می نویسد: « از روزی که اسلام ظاهر شد، نماز یگانه شعار اسلامی به صورت یک ضرورت درآمد، ارتباط این نماز با مسیحیّت و یهودیّت هر چه باشد نیروی خاص و اهمیتی فوق العاده در بین مسلمانان پیدا کرد. و بعدها به صورت « نماز جماعت » به اقتداء امامی که اغلب، خود (حضرت) محمد صلی الله علیه و آله وسلم بود، اقامه می شد. هر کس به هنگام نماز جماعت، اجتماع مسلمانان را مشاهده کند که برای نماز صف بسته اند و با نظام خاص در کمال وقار و با طرز حیرت انگیزی رکوع و سجود می کنند، به شگفت درآمده، آثار تربیتی آن را در روان مسلمین (از همان روزهای نخستین) درک خواهد نمود. کافی است که ما نقش این نماز را مورد بررسی قرار دهیم که چه تأثیر مهمی در پیدا کردن روح نماز و حفظ نظام داشته است، آنگاه به خوبی در می یابیم که در حقیقت « نماز » برای مسلمین مانند یک آموزش نظامی بوده است. و همین نظم مسلمانان در نماز، و اجتماع با شکوه آنان، روح وحدت و یگانگی را زنده کرده، برادری، مساوات، برابری و دیگر دستاوردهای اجتماعی اسلام را عملاً ایجاد می نموده است ».1


لوروا، اسقف بزرگ مسیحی می گوید: « هرگز دیده نشده است که کسی برای اولین بار با مسلمانان برخورد کند و تحت تأثیر قرار نگیرد و مجذوب مظاهر دینی و عقیده و ایمان آنان نشود... اما نماز جماعت، بخصوص در روز جمعه که گاه ممکن است عده نمازگزاران از پانزده هزار نفر نیز تجاوز کند و همه غرق در نماز و عبادت باشند و با خضوع و خشوع به درگاه با عظمت خداوند روی آورند، هر حرکتی از حرکات و اعمال آنها خود، نموداری از بالاترین آثار و نشانه های تعظیم و خوف و ترس در برابر خداوند است، با این اوصاف چنانچه شخصی در طول دوران حیات خود، حداقل یکبار هم که شده برای تماشای عظمت و شکوهی که در سیمای این نمازگزاران موج می زند بپردازد، بی گمان تحت تأثیر و جذبه آن قرار گرفته و موجب شگفتی و تعجّب در اعماقِ قلبش خواهد شد و نیز با دیدن این عظمت و جلال که از عبادت این گروه پدیدار می گردد، امتیاز این نوع عبادت از سایر عبادات نزد او آشکار خواهد شد.1


پنج شنبه نوزدهم 12 1395 22:25

« سرتوماس آرنولد » دانشمند معروف اروپایی در کتاب « دعوت به اسلام » بیان می کند: نماز جماعت با این وضع منظّم و مرتب، عبادت خدائی بزرگ است، که موجب امتیاز مسلمانان از دیگران می گردد و زندگی دینی آنان را مشخّص می سازد، و زیاد مشاهده شده جهانگردان و دیگران در مشرق زمین، تحت تأثیر این آئین و عبادت معنوی قرار گرفته اند. آری، وقتی انسان مشاهده می کند، پانزده هزار نفر در مسجد جامع « دهلی » هند روز جمعه آخر ماه رمضان، همه به نماز ایستاده اند و همه غرق در عبادت می باشند، و بزرگترین شعار اسلامی را به نمایش گذاشته اند، با خود می گوید: « به راستی کسی نیست که این صحنه زیبا را مشاهده کند و قلبش تحت تأثیر آن قرار نگیرد، و این روش عبادت را بر سایر مراسم دینی ممتاز نشمارد ». برای نماز صبح در وقت معیّن اذان گفته می شود، ظهر این اذان تکرار می گردد و مردم را شیفته و منقلب می سازد، شب نیز اذان گفته می شود و مردم را به نماز فرا می خواند، و در این اوقات، عظمت و جلال ایمان و عبادت به نمایش گذاشته می شود، و انسان این معنویّت و خلوص را در مسلمانان به چشم خود می بیند ».1


پنج شنبه نوزدهم 12 1395 22:25

دانشمند و فیلسوف مشهور فرانسوی می نویسد: « در نماز، انسان به خود باز می گردد و همه راستی را در وجود خویش احساس می کند. و چنین است که انسان با ایمان به ستایش وادار می شود. در نماز، همه مسلمانان جهان در برابر محرابهای تمام مساجد که به سوی کعبه ساخته شده است در صفهای فشرده، با همدلی و حضور خود به طور گسترده و عمیقی مجذوب مرکز خود و بنیاد خود می شوند ».1


چهارشنبه هجدهم 12 1395 22:24

نویسنده و فیلسوف فرانسوی (1823 ـ 1892 م) می نویسد: « برخلاف سخنان ناروائی که درباره اسلام و عرب شنیده بودم، هرگاه وارد یکی از مساجد مسلمانان می شدم، صحنه های دلپذیر و جذّابی را می دیدم، که به خود لرزیده و افسوس می خوردم، که چرا من مسلمان نیستم؟! ».1


چهارشنبه هجدهم 12 1395 22:24

« محمّد گلایتون » آمریکائی، که منظره زیبا و جذّاب نماز جماعت مسلمانان، او را به اسلام جذب کرده، داستان را این طور بازگو می کند: مسلمانان صفهای طولانی را که پشت سر هم قرار می گرفت، تشکیل می دادند. ما در عین حال که با سکوت کامل نظاره گر این منظره بودیم، بسیار شگفت زده شده بودیم، زیرا هیچ گونه امتیازی بین افراد این جمعیّت دیده نمی شد. در بین آنها مردمان سفید پوست و زرد پوست، فقیر و دولتمند و تهیدست و تاجر وجود داشت و همه آنها پهلو به پهلوی یکدیگر نشسته بودند، بدون این که اصلاً توجّهی به اختلاف نژاد و اختلاف ثروت و شغل خود داشته باشند... آری، روح برادری که در این جمعیّت (دارای اختلاف ظاهری) احساس می گردید، چنان اثری داشت که به آسانی از بین نخواهد رفت، از آن روز تا به حال سه سال می گذرد، و من بسیار خوشحالم که دو سال از این سه سال را در دامان اسلام به سر برده ایم. باری، اکنون هم که مسلمان شده ام، هنوز خود را در میان جمعیّتی حسّ می کنم، که دور هم گردآمده و شب یا روز به آن صدای زیبا اذان و نماز گوش فرا می دهند، و اخلاص واقعی و همراه با صداقت خود را نسبت به خدای خویش به نمایش می گذارند.1


چهارشنبه هجدهم 12 1395 22:23

استاد دانشگاه پرینستون (متولد 1886 م) این تاریخ نویس مسیحی آمریکایی در کتاب تاریخ عرب می نویسد: هیچ یک از عبادات عمومی به شکوه و سادگی نماز جماعت مسلمانان نیست، که نماز گزاران با قامت راست و صف های منظّم در مسجد ایستاده حرکات امام را با دقّت و احترام پیروی می کنند. واقعاً دیدار چنین منظره ای در بیننده، اثر عمیقی می گذارد. این نماز جماعت، یک وسیله برای ایجاد انضباط در دل فرزندان مغرور و خود پسند صحرا بود و در آنها اثری فوق العاده داشت. احساس مساوات اجتماعی و درک مصالح عمومی و توجّه به یک هدف را در ایشان پرورش داد. و نیز فکر برادری را (که دین محمّد صلی الله علیه و آله وسلم آن را به جای روابط خویشاوندی نهاده بود) در اجتماع مؤمنان تقویت کرد. بنابراین مسجد برای مسلمانان، نخستین میدان تمرین بود.1


سه شنبه هفدهم 12 1395 22:23

« استاد عبداللّه  گوویلیام » انگلیسی، متولد 1887 میلادی، که در سنّ سی و یک سالگی مسلمان شده بود، افراد زیادی را به اسلام دعوت کرد و به سال 1889 کتاب « آئین اسلام » را به زبان انگلیسی تألیف نمود، و کتاب او در سال 1320 هجری شمسی به زبان فارسی ترجمه شد، ایشان درباره منظره ای که سبب جلب او به اسلام گردیده، می گوید: « با یک کشتی بخاری عازم « طَنجه » در کشور مغرب بودم، ناگهان دریا طوفانی شد و کشتی در حال غرق شدن قرار گرفت، تمام سرنشینان با عجله و اضطراب زیاد مشغول بستن چمدانها و اثاثیه خود شدند، و با هول و هراس به این طرف و آن طرف می دویدند و نمی دانستند باید چه کنند؟ در آن حال عده ای مسلمان را دیدم که در یک صف ایستاده و مشغول عبادت شده اند، کسی از آنان پرسید: چه می کنید؟ آنان گفتند: نماز می خوانیم. آن شخص پرسید: از این که کشتی در حال غرق شدن است، ترسی ندارید؟ یکی از افرادی که به طرف نماز می رفت پاسخ داد: نه، زیرا ما برای خدایی نماز می خوانیم، که همه کارها تحت فرمان اوست، و اگر او بخواهد ما زنده می مانیم، و اگر او بخواهد تسلیم مرگ می شویم ». آری، آن نماز و آن مطالب باعث شد، که « گوویلیام » درباره اسلام به مطالعه و تحقیق بپردازد و سپس مسلمان شود.1


دوشنبه شانزدهم 12 1395 22:22

 

شهدا، اسلام ودین را فرا گرفته وبه آن عمل کرده اند ، ایشان تمام همتشان برای کسب رضای خدا بوده واز مسیر ولایت پیامبر صلوات الله علیه وآله واهل بیت ایشان ، خارج نشده اند ، ندای ولایت فقیه را لبیک گفته ودر پیروی از امام امت رحمت الله علیه، لحظه ای تردید، به خود راه نداده اند .
اگر مانیز بتوانیم با درایت وشناخت ،دین خدا را گردن نهاده ودر اطاعت از خدا وپیامبر وائمه هدی علیهم السلام ودر تقلیدنمودن از مراجع عظام وخصوصا ولایت فقیه کوتاهی نکنیم وگوش به فرمان ولایت فقیه باشیم وخود را، درامورجاری زندگی وجریانات سیاسی ،تسلیم دین بدانیم ، همانگونه که شهدا نیز چنین بوده اند ؛ انشاالله به سیره شهدا عمل کرده ایم ودرخود ، آن را پیاده کرده ایم .

 

دسته ها : خاطره
شنبه سیم 11 1395 5:26

مسأله 264- کسى که وضو مى‏گیرد مستحب است موقعى که نگاهش به آب مى‏افتد

بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الْماءَ طَهُوراً وَ لَمْ یَجْعَلْهُ نَجِساً»

و موقعى که پیش از وضو دست خود را مى‏شوید

بگوید: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنی مِنَ التَّوّابِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرینَ»

و در وقت مضمضه کردن یعنى آب در دهان گرداندن

بگوید: «اللَّهُمَّ لَقِّنی حُجَّتی یَوْمَ أَلْقاک وَ أَطْلِقْ لِسانی بِذِکْرِکَ»

و در وقت استنشاق یعنى آب در بینى کردن

بگوید: «اللَّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَىَّ ریحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَشَمُّ رِیحَهَا وَ رَوْحَهَا وَ طِیبَها»

و موقع شستن رو

بگوید: «اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهِی یَوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهِی یَوْمَ تَبْیَضُّ فِیهِ الْوُجُوهُ»

و در وقت شستن دست راست

بخواند: «اللَّهُمَّ أعْطِنی کِتابی بِیَمِینی وَ الْخُلْدَ فی الْجِنَانِ بِیَساری وَ حاسِبْنی حِسَاباً یَسِیراً»

و موقع شستن دست چپ

بگوید: «اللَّهُمَّ لا تُعْطِنِی کِتابِی بِشِمِالی وَ لا مِنْ وَراءِ ظَهْرِی وَ لا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً الى‏ عُنُقی وَ اعُوذ بِکَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّیرانِ»

و موقعى که سر را مسح مى‏کند

بگوید: «اللَّهُمَّ غَشِّنی بِرَحْمَتِکَ وَ بَرَکاتِکَ وَ عَفْوِکَ»

و در وقت مسح پا

بخواند: «اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَى الصِّراطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الاقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعْیی فی ما یُرْضِیکَ عَنّی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْاکْرَامِ».

** توضیح المسائل امام خمینی

پنج شنبه جهاردهم 11 1395 21:12
به مردم بگو: به این مکان رغبت کنند و آنرا عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند.
دو رکعت اول:
به نیت نماز تحت مسجد است، در هر رکعت آن یک حمد و هفت بار (قل هوالله احد) خوانده مىشود و در حالت رکوع و سجود هم هفت مرتبه ذکر را تکرار کنند.
دو رکعت دوم:
به نیت نماز امام زمان علیه السلام خوانده مىشود، بد ین صورت که سوره حمد را شروع کرده و آیه (ایاک نعبد و ایاک نستعین) صد مرتبه تکرار مىشود و بعد از آن، بقیه سوره حمد خوانده مىشود، و سپس سوره (قل هو الله احد) را فقط یک بار خوانده و به رکوع رفته و ذکر (سبحان ربى العظیم و بحمده) هفت مرتبه، پشت سر هم تکرار مىشود.
و سپس به سجود رفته و ذکر (سبحان ربى الاعلى و بحمده) نیز هفت مرتبه، پشت سر هم تکرار مىشود.
رکعت دوم را نیز به همین ترتیب خوانده، چون نماز به پایان برسد و سلام داده شود، یک بار گفته مىشود (لا اله الا الله) و به دنبال آن تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام خوانده شود وبعد از آن به سجده رفته و صد بار بگویند: (اللهم صل على محمد و آل محمد).
آنگاه امام علیه السلام فرمودند: هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد مقدس جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد.
چون به راه افتادم، چند قدمى هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند:
بزى در گله جعفر کاشانى است، آنرا خریدارى کن و بدین مکان آور و آنرا بکش و بین بیماران انقاق کن، هر بیمار و مریضى که از گوشت آن بخورد، حق تعالى او را شفا دهد.
حسن بن مثله جمکرانى مىگوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اند یشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ على المنذ ر رفتم و ماجراى شب گذشته را براى او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایى را دیدیم که طبق فرموده امام علیه السلام حدود بناى مسجد را نشان مىداد.
سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسید یم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستى؟ به او گفتم: بلى! خادم گفت: سید از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامى داشت و گفت: اى حسن بن مثله من در خواب بودم که شخصى به من گفت:
حسن به مثله، از جمکران نزد تو مىآید، هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن.
از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجراى شب گذشته را براى وى تعریف کردم، سید بلافاصله فرمود تا اسب ها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک روستاى جمکران رسید یم، گله جعفر کاشانی را دید یم، آن بز از پس همه گوسفندان مىآمد، چون به میان گله رفتم، همینکه بز مرا دید به طرف من دوید، جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح کرده و هر بیمارى که گوشت آن تناول کرد، با عنایت خداوند تبارک و تعالى و حضرت بقیه الله ارواحنا فداه شفا یافت.
ابو الحسن رضا، حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفت و مسجد جمکران را ینا کرد و آن را با چوب پوشانید.
سپس زنجیرها و میخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندى که خود را به آن زنجیرها مىمالید، خداى تعالى او را شفاى عاجل مىفرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها ناپدید شد و دیگر کسى آنها را ندید.
(تلخیص از کتاب نجم الثاقب، ص 383 تا 388)

چهارشنبه سیزدهم 11 1395 21:2
X