خانواده ای که با یاد خدا و خواندن دو رکعت نماز، از خداوند می خواهند فرزندی صالح به آنان ببخشد و در نخستین روز تولد، در گوشش اذان و اقامه را زمزمه می کنند، دلِ فرزند عزیزشان را با یاد خدا پیوند می زنند. والدینی که سحرگاهان برمی خیزند و با تلاوت قرآن و نماز شب، فضای خانه را نورانی و معطر می کنند، به طور غیرمستقیم برای فرزندانشان الگو خواهند بود. پس چه خوب است هنگام اذان صبح، که همه موجودات به تسبیح گویی مشغولند، پدر با صوت آرام و مهربانش در آن سحرگاهان اذان بگوید و با تسبیح موجودات هم نوا شود. سپس به نماز بایستد تا با این حرکت، فرزندش را در آغاز جاده تکلیف و بلوغ، به برپا داشتن نماز صبح تشویق کند. این گونه است که پس از اندک زمانی فرزند ما خودش از سر شوق و رغبت برای نماز صبح بیدار می شود. حضرت امام صادق علیه السلام درباره ثواب و فضیلت اذان گویان می فرماید: اذان گویان از تمام مردم در روز قیامت گردن فرازترند؛1 یعنی اذان گویان از همه مردم گردنشان افراشته تر است و برای دریافت ثواب و عطای خداوند سربلندند.2 باید گفت عبادت های ما به شرطی بر خانواده و جامعه تأثیر خواهد داشت که روح خدامحوری بر رفتار و گفتار فرد نمازگزار حاکم باشد و کارها بیش از هر چیز، رنگ خدایی به خود بگیرد. همچنین باید خود را از هرگونه ریا و شک و شبهه پاک سازیم. آن هنگام است که نماز مصداق تنهی عن الفحشاء و المنکر می شود؛ یعنی هرگونه فحشا و منکری را از انسان و جامعه دور می کند. أَقِمِ الصَّلاةُ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودًا. (اسراء:78) نماز را از زوالِ خورشید تا نهایت تاریکی شب (نیمه شب) بر پا دار و همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را؛ زیرا قرآن فجر مورد مشاهده (فرشتگان شب و روز) است. در تفسیرهای متعدد، «قرآن الفجر» را نماز صبح دانسته اند. در تفسیر این آیه، روایت هایی نیز به ما رسیده است که می گویند: فرشتگان، شب و روز نماز بندگان را نظاره می کنند؛ زیرا در آغاز صبح، فرشتگان شب که مراقب بندگان خدایند، جای خود را به فرشتگان روز می دهند و چون نماز صبح در همان آغاز طلوع انجام می گیرد، هر دو گروه، آن را می بینند و بر آن گواهی می دهند. این روایات را همه دانشمندان شیعه و اهل تسنن نقل کرده اند. از جمله (به نقل از تفسیر روح المعانی) احمد،نسایی، ابن ماجه، ترمذی، حاکم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهنقل کرده اند که در تفسیر این جمله فرموده: «تَشهدُ ملائِکةُ اللَّیلِ وَ مَلائِکةُ النَّهارِ».3
مادر چادر زیبا و سفیدی که به هنگام نماز به سرش می انداخت، را به سر انداخت، چرا که با آن چادر، حوریهای زیبا و مهربان میشد که تماشایش آرامشبخش بود، جانماز زیبایش را وسط اتاق پهن کرد، عطر مخصوص نماز که وقتی در فضا میپیچید همه را مدهوش میکرد، باز در فضای خانه میچرخید، بچهها این حالت مادر را خیلی دوست داشتند و البته پدر هم مشغول پوشیدن لباسهای زیبایش و شانه کردن موهایش برای رفتن به مسجد بود.
مادر آرام آرام وارد نماز شد، به چه زیبا بود تماشا کردِن ملکوت مادر، بچهها چقدر دوست داشتند که در این ملکوت شریک باشند و لذا آن ها نیز به تقلید از مادرشان به معراج رفتند...
بله یکی از راههای تربیت فرزندان این است که والدین به هنگام انجام عبادت و گفتگوی با خدا بهترین و زیباترین لباسهایشان را بپوشند و خودشان را خوشبو کنند، بچهها از این اعمال میفهمند که این عملی که انجام میشود بسیار مهم است و لذا به آن علاقهمند میشوند و به مرور زمان اهمیت آن با گوشت و پوستشان آمیخته میشود.
خداوند مهربان نیز انسانها را دعوت کرده است که هنگام نماز لباسهای زیبا و ...بپوشند و فرموده است:
«زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید». [1]
این جمله مىتواند هم اشاره به" زینتهاى جسمانى" باشد که شامل پوشیدن لباسهاى مرتب و پاک و تمیز، و شانه زدن موها، و به کار بردن عطر و مانند آن مىشود، و هم شامل" زینتهاى معنوى"، یعنى صفات انسانى و ملکات اخلاقى و پاکى نیت و اخلاص باشد. [2]
یکی دیگر از عوامل تربیت فرزندان پر کردن اوقات فراغت است، اگر به بزهکاری و راه خلاف رفتن بسیاری از جوانان خوب زوم کنیم و زیر زره بین علت و معلول قرار دهیم میبینیم که این شخص زمانی سراغ بزهکاری و خلاف رفته است که اوقات فراغت داشته و از بیکاری و گذران عمر به این راه متوسل شده است، چرا که اگر انسان خودش را مشغول کاری نکند هوای نفس و شیطان او را به طرف خود کشیده و به سوی خلاف میبرد.
همان گونه که امیر المومنین در این خصوص می فرماید:
«اگر تو خودت را متوجه کاری نکنی، نفس تورا مشغول به خودش میکند.» [3]
بله اگر پدر و مادر که دلسوزان اصلی فرزند هستند برای فرزندشان برنامه ریزی نداشته باشند و از طریق درست اوقات فراغتشان را پر نکند قطعا هوای نفس و شیطان برای او برنامه ریزی خواهند کرد و طبق میل خودشان او را تربیت خواهند کرد.
یکی دیگر از راه های تربیت درست فرزندان، خوش اخلاقی با آنها است، چرا که اولین مرحله تربیت جذب کردن آن شخص به سوی خود است و برای این که انسان بتواند کسی را به سوی خودش جذب کند باید با او از در مهربانی و خوش اخلاقی وارد شود، حتی رسول خدا هم که پیامبر الهی است و برای تربیت عموم مردم مبعوث شده بود، به وسیله اخلاق خوشش بود که مردم را به طرف خودش جذب نموده بود و خداوند از این مساله پرده برداشته و میفرماید:
«به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مىشدند.»... [4]
این آیه به خوبی نشان میدهد حتی پیامبر هم برای تربیت نیاز به اخلاق خوش و مهربانی دارد، چرا که انسان طبیعتا دنبال کسی میرود که به او مهر میورزد و از خشونت و سنگدلی بیزار است، در کانون خانواده هم اگر مهر و محبت و خوش اخلاقی حاکم باشد قطعا بچهها به محیط خانه علاقهمند خواهند شد و اگر سنگدلی و خشونت حاکم باشد بچهها با کمتر محبتی که از دیگران ببینند جذب آنها میشوند و چه بسا به دام افراد شیاد و خلافکار بیفتند چرا که آنها در ابتدای امر برای جذب دیگران خود را شخصی دلسوز و مهربان معرفی میکنند و وقتی انحراف مورد نظرشان را اعمال کردند چهره واقعی خودشان را نشان می دهند...
ولی اگر این بچه در خانه ارضا میشد و مورد مهر و محبت قرار میگرفت سراغ این شیادان و فاسدان نمیرفت و در نتیجه به گناه و فساد آلوده نمیگشت.
پی نوشت ها:
[1]. یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد...». [سوره اعراف آیه 31]
[2].تفسیر نمونه ذیل آیه فوق
[3]. النفس ان لم تشغله شغلک؛» . [ عزرالحکم /318]
[4]. فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلین». [آل عمران آیه 159]
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
هفت اصل و چهار گام جذب مخاطب به نماز»،
اصلاول، خیرخواهی است و مهم است نیت ما برای هدایت مخاطب به سوی نماز از روی خیرخواهی باشد نه قصد تخریب و ضایع کردن. وقتی نیت ما خیر باشد قطعا ً گفتار ما نیز گویای نیت قلبی ما خواهد بود.
اصلدوم، احترام به مخاطب و حفظ کرامت و شخصیت و انسانیت مخاطب است. ممکن است به کسی که میخواهیم تذکر بدهیم و او را به کار نیک و پسندیدهای مثل اقامهنماز و مسجد دعوت کنیم یا از کار زشت و ناپسندی باز داریم، چه بسا در بسیاری موارد دیگر او از ما بیشتر بداند و بفهمد و فقط در این مورد مرتکب خطا شده است.
اصلسوم، شناخت و آگاهی است، بدین معنا که خود ما به عنوان دلسوز و ناصح امین،نسبت به موردی که میخواهیم به مخاطب تذکر دهیم، باید از لحاظ شرعی و قانونی و عرفی اطلاعات کافی داشته باشیم.
اصل چهارم، کنجکاوی بیمورد و افراطی در مورد مخاطب است که ممنوع است، زیرا سد بزرگی برای برقراری ارتباط با او میشود.
چگونه کودکانی نمازخوان داشته باشیم؟
شروع نماز در سنین کودکی، سبب میشود که کودک، این
صفت حسنه را بهصورت عادتی معمول و سازنده در جسم و
روان خود، ملکه کند و جزو برنامههای همیشگی زندگی خود،
قرار دهد و درنتیجه از همه فواید نماز، در بعد سلامت روانی در
آینده برخوردار شود. بهعلاوه، با شروع نماز در دوران کودکی،
مفاهیمی مثل خدا و مذهب و دستوراتی مثل تعالیم اسلامی،
چنان در ذهن پذیرنده و شفاف کودک که هنوز سنگینی و تیرگی
گناهان، ظرفیتهای فکری و مغزی او را آلوده نکرده است، جای میگیرد
که امکان شک و تردید
در این زمینه برای او در آینده بسیار کاهش مییابد.
جدای از فراگیری اعمال ظاهری نماز، کودک باید بداند که در ورای این اعمال، چه اعتقاد و
احساسی نهفته است و چه چیزی موجب میشود که مسلمانان، هر روز 5 بار به سوی کعبه،
حرکاتی را انجام دهند که ممکن است در نظر او بیمعنی جلوه کند. این مقصود را باید با
آموزشهای ساده و توضیح مفهوم تشکر و سپاسگزاری و کاربرد آن برای کودکان مشخص کرد
(باهنر، 1388: 263).
امام رضا(ع) در مورد آداب نماز فرمود: اگر برای نماز ایستادی تلاش کن با حالت کسالت و خواب آلودگی و سستی و تنبلی نباشد. بلکه با آرامش و وقار نماز را بجای آور و بر تو باد که در نماز خاشع و خاضع باشی و برای خدا تواضع کنی و خشوع و خوف را برخود هموار سازی در آن حال که بین بیم و امید ایستادهای و پیوسته با طمأنینه و نگران باشی. همانند بنده گریخته و گنهکار که در محضر مولایش ایستاده و در پیشگاه خدای عالمیان بایست. پاهای خود را کنار هم بگذار و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ توجه نکن! و چنان باش که گوئی خدا را میبینی، که اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند.
از منظر حضرت رضا(ع) نه تنها نماز و نمازگزاران ارزشمند هستند بلکه لباسهائی هم که با آن نماز خوانده میشود امتیاز ویژهای دارد. اسماعیل بن علی برادر دعبل خزاعی میگوید: آن حضرت به برادر دعبل پیراهنی را هدیه داده و فرمود: دعبل! این پیراهن را قدر بدان و خوب محافظت کن! که من در آن هزار شب و هر شبی هزار رکعت نماز خواندهام و در آن هزار ختم قرآن به جای آوردهام. احتفظ بهذا القمیص فقد صلیت فیه الف لیله کل لیله الف رکعه و ختمت فیه القرآن الف ختمه.
فلسفه نماز جماعت
امام رضا(ع) در مورد علل نماز جماعت فرمود: خداوند متعال نماز جماعت را قرار داده است که شعائر اسلامی و معارف الهی همانند اخلاص، توحید، ارزشهای اسلامی، عبادت و نیایش برای خدا آشکار و ظاهر و مشهور شود زیرا در اظهار این اعمال و علنی بودن آن حجت خداوند بر مردم شرق و غرب عالم تمام میشود.
همچنین مسلمانان دوچهره و منافق و کسانی که نماز را سبک میشمارند مشخص شوند و وادار به انجام دستورات الهی باشند. همچنین گواهی افراد نسبت به عدالت و صلاح همدیگر جائز باشد. افزون بر این نماز جماعت نیکوکاری و ترویج فضیلتها را به همراه دارد و خیلیها را از گناه و فساد باز میدارد.
اوقات نماز در نهج البلاغه
متن نامه امام یا پاسخ به در خواست یکی از کارگزارانش است یا نیازی که آن حضرت برای انجام نماز می دانسته و به حالت حکم حکومتی براى فرمانداران خود نوشته است. در مقدمه این نامه، جمله ای در باره نماز از امام را در نامه بیست وهفتم که به محمد بن ابی بکر هنگام فرمانداری مصر نوشته اند، می آوریم تا اهمیت نماز اول وقت را از دیدگاه آن حضرت بدانیم:
«صَلّ الصّلاةَ لِوقْتِها المُۆَقّت لها، و لا تُعجِّل وقتها لِفَراغ، و لاتُۆخِّرها لاشْتِغالٍ وَ اعْلمْ انّ کُلّ شىءٍ مِنْ عملک تَبَعٌ لِصلاتِکَ»:نماز را در وقتی که برای آن تعیین شده به جای آور و در هنگام کار نداشتن در انجام آن مشتاب؛ و چون در حال انجام کارى هستی از انجام نماز روی برمتاب؛ آگاه باش که تمام اعمال تو، پیرو نمازت است.(نهج البلاغه صبحی صالح ص 385و384)
نامه اوقات نماز به والیان شهرها:
اَمَّا بَعْدُ، فَصَلُّوا بِالنَّاسِ الظُّهْرَ حَتَّى تَفىءَ الشَّمْسُ مِنْ مَرْبِضِ الْعَنْزِ:
«نماز ظهر را وقتی با مردم به جای آور که سایه خورشید از زوال آن به طرف مغرب اندازه دیوار بزگاه(آغل بز) باشد.» در نهج البلاغه فیض الاسلام این عبارت آمده: حَتَّى تَفِی ءَ الشَّمْسُ مِنْ مِثْلَ مَرْبِضِ الْعَنْزِ( در نهج البلاغه مرحوم صبحی صالح و نهج البلاغه مرحوم عبده متن اولی آمده است. در معنا فرقی ندارند زیرا "تفیء" معنای آن را در خود دارد.عبده در معنای آن آورده است: "یعنی رفتن خورشید به طرف غرب، آن مقدار باشد که سایه اش به اندازه ی دیوار آغل بز گردد". دیوار آغل بز و گوسپندحدود یک متر ارتفاع دارد یعنی سایه به اندازه ی این دیوار باشد. به طور مسلم دیوار باید مسیر سیر حرکت خورشید از شرق به غرب را در فرضیه برش بدهد. صبح سایه اش در غرب باشد و از ظهر به بعد، سایه اش به طرف شرق برگردد.
امام امر می فرماید: نماز را با مردم در حد ناتوان ترین افراد شرکت کننده به جای آورید و از کسانی نباشید که فتنه گری کنید
وَ صَلُّوا بِهِمُ الْعَصْرَ وَ الشَّمْسُ بَیْضَاءُ حَیَّةٌ فى عُضْوٍ مِنَ النَّهَارِ حِینَ یُسَارُ فِیهَا فَرْسَخَانِ:
«و نماز عصر را با مردم در بخشی از روز برگزار کن که نور آفتاب سفید و جلوه گری نماید و بشود به اندازه دو فرسخ تا غروب راه رفت.» نور آفتاب بعد از ظهر، سفید و شفاف است که کمتر می شود به زمین هم، بدون چشم به هم زدن، نگاه کرد زیرا نور آن، چشم را اذیت می کند و زردی این نور وقتی بیشتر می شود که خورشید حدود یک ساعت یا مقداری بیشتر تا غروب زمان دا شته باشد.
مقدار زمان مانده به غروب را امام علی به اندازه ی دو فرسنگ (یا همان فرسخ که حدودا هر فرسخ 5 کیلومتر و 600 متر است) راه رفتن یک عابر پیاده بیان کرده است. در یک ساعت و ده دقیقه یک فرسنگ را می شود پیمود. پس طبق این روایت، وقت انجام نماز عصر 2ساعت و 20 دقیقه مانده به غروب است.این مقدار زمان را ممکن است از اول ظهر تا اول وقت فضیلت نماز عصر را حساب کرده باشد، یا نه از اول وقت فضیلت نماز عصر تا آخر وقت فضیلت آن، که احتمال دومی قوی تر است.
وَ صَلُّوا بِهِمُ الْمَغْرِبَ حِینَ یُفْطِرُ الصَّائِمُ، وَ یَدْفَعُ الْحَاجُّ إِلَى مِنىً:
نماز صبح
«و زمانى نماز مغرب را با آنان به جای آور که روزه دار روزه اش را می گشاید، و حج گزار(عرفات را) برای رفتن به مِنا، ترک می کند». درست این زمانی است که از غروب خورشید بین 12 دقیقه تا 15 دقیقه گذشته باشد. یا سرخی بر آمده از مشرق، پهنای آسمان را پیموده و درطرف مغرب قرار گیرد. و تا نماز مغرب را به انجام می رسانیم آثار سرخی شفق هنوز به پایان نرسیده و تاریکی شب به دنبال پایان دادن آن است.
وَ صَلُّوا بِهِمُ الْعِشَاءَ حِینَ یَتَوَارَى الشَّفَقُ إِلَى ثُلُثِ اللَّیْلِ:
«و هنگامی نماز عشا را با ایشان بگزار که از بین رفتن شَفَق تا یک سوّم از شب بگذرد.» شب ها در زمستان بلند و در تابستان کوتاه اند. بلند ترین شب، شب اول زمستان(اول دی یا جدی) است که "یلدا" نام دارد. و از اول زمستان هر روز کمتر از یک دقیقه(بین 30 تا 40 ثانیه) از آن کم و بر روز افزوده می شود تا در 14 تیرماه (ماه سرطان) به بلند ترین روز و کوتاه ترین شب می رسیم که زمان آن 7ساعت 53دقیقه است و یک سوم آن در کوتاه ترین شب، می شود دو ساعت و حدود 38 دقیقه. پس وقت فضیلت نماز عشا، اندکی بعد از نماز مغرب تا یک سوم شب است. در شب اول زمستان نیز که بلندترین شب را داریم، 13 ساعت و50 دقیقه است که یک سوم آن می شود: چهار ساعت و حدود 38 دقیقه.
بنابراین طول زمان شبها در ایام سال مختلف است که به همین جهت طول زمان یک ثلث شب برای نماز عشا در شب های سال متفاوت می شود. می توان گفت: زمان فضیلت نماز عشا در طول سال، بین دو ساعت و 38 دقیقه تا چهار ساعت و 38 دقیقه در نوسان است.
وَ صَلُّوا بِهِمُ الْغَدَاةَ وَ الرَّجُلُ یَعْرِفُ وَجْهَ صَاحِبِهِ وَ صَلُّوا بِهِمْ صَلاَةَ اضْعَفِهِمْ، وَ لا تَکُونُوا فَتَّانِینَ:
«و هنگامى نماز صبح را با مردم برپا دارید که شخص بتواند چهره ی همنشین خود را بشناسد.» منظور امام روشنی هوا درصبح است که انسان بتواند بغل دستی خود را بشناسد. با توجه به مدت زمان طلوع فجر تا طلوع خورشید که بیش از یک ساعت و ربع است، باید از اذان صبح حد اقل 40 دقیقه گذشته باشد.
مقدار زمان مانده به غروب را امام علی به اندازه ی دو فرسنگ (یا همان فرسخ که حدودا هر فرسخ 5 کیلومتر و 600 متر است) راه رفتن یک عابر پیاده بیان کرده است. در یک ساعت و ده دقیقه یک فرسنگ را می شود پیمود. پس طبق این روایت، وقت انجام نماز عصر 2ساعت و 20 دقیقه مانده به غروب است.این مقدار زمان را ممکن است از اول ظهر تا اول وقت فضیلت نماز عصر را حساب کرده باشد، یا نه از اول وقت فضیلت نماز عصر تا آخر وقت فضیلت آن، که احتمال دومی قوی تر است
امام میفرماید: اگر اول اذان صبح بخواهید بخوانید همه به نماز نمى رسند، اگر خیلى دیر هم بخوانید وقت فضیلت آن مى گذرد. در مورد زمان خواندن نماز عصر هم شاید منظور امام اینگونه باشد و اول وقت فضیلت قبلتر از این زمانی که امام فرموده بودند بتوان تا غروب دو فرسخ پیاده راه پیمود، باشد.
سپس امام امر می فرماید: « نماز را با مردم در حد ناتوان ترین افراد شرکت کننده به جای آورید و از کسانی نباشید که فتنه گری کنید.»
فتنه در اینجا به عدم مراعات حال نمازگزاران برمی گردد. منظور این است که نه نماز را طولانی کن که خسته کننده باشد نه اینقدر سریع که پس نمازان به گَرد پیش نماز در عبادت دسته جمعی نرسند. در بین نماز گزاران شاید افرادی باشند که نتوانند وضوی خود را طولانی نگهدارند یا گرفتار دفع ادرارند یا گرفتار باد شکم؛ یا پیر و ناتوان که قادر به انجام سریع رکوع و سجود نیستند. دو طرف این نکته را باید پیش نماز در نظر داشته باشد. (درسهایی از نهج البلاغه، شرح نامه های نهج البلاغه - حسینعلی منتظری)
استنباط از کلام امیرالمۆمنین(علیه السلام)
از بیان حضرت امیر در امر نماز در می یابیم اگر نماز ها را در وقت فضیلت آنها به جای آوریم، بهتر است تا آنها را با هم به جای آوریم.
اهمیت نماز در بین همه دستورهاى درخشان اسلام، بدین جهت است که:
1- نماز روح انسان ها را به مبدأ هستى بخش مرتبط و متصل مى کند وبا این ارتباط،روح و جان آدمى را زنده،با نشاط و آرام مى سازد و او را براى انجام سایر تکالیف و وظایف فردى و اجتماعى آماده مى کند. از این رو مى توان گفت: نمازموتور محرکه سایر اعمال و دستورات اسلامى هم هست؛زیرا کسى که به نماز اهمیت بدهد، به سایر تکالیف هم اهمیت خواهد داد و آنها را با نیت صحیح و خالص به جا خواهد آورد. اما اگر کسى نماز را براى خدا نخواند،معلوم نیست عمل دیگرى را براى خدا انجام دهد.شاید بتوان گفت که چنین فردى سایر اعمال را هم یا انجام نمى دهد ویا با نیت صحیح انجام نمى دهد و بهره اى از آنها نمى گیرد.
2- خواندن نماز علاوه بر آن که انجام یک دستور و یک واجب الهى است،خود مانع ازانجام زشتى ها، خلافهاوگناهان دیگر است و یک نمازگزار واقعى از فحشا و منکرات به دوراست و این خاصیت بازدارندگى نماز را (ان الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنکر)،بقیه اعمال و دستورات اسلامى ندارند.
3- نماز،از بعد سیاسى،مسلمین سراسر جهان را هر روز به سمت قبله و مردم هر شهر و روستا را در جماعات مساجد،متحد ومنسجم مى کند و به جمعیت مسلمانان شکوه وعظمت واقتدارمى بخشد.و این خاصیت نماز،بدین صورت فراگیروروزانه،درهیچ عبادتى دیگریافت نمى شود.البته درمراسم حج، مسلمانان گرد خانه طواف مى کنند و متحد ومنسجم مى شوند؛اما حج سالى یک بار و براى افرادى است که استطاعت این سفر را دارند؛ ولى نماز هر روز و براى همه افراد است.
منبع: نرم افزار نیاز، نسخه 1، ستاد اقامه نماز.