یکی از رویدادهای مهم زندگی سیاسی امام رضا(ع) پس از پذیرش ولایتعهدی حرکت امام به سوی مصلّی برای برگزاری نماز عید بود. اهمیّت این رخداد تاریخی به حدّی است، که مأمون به طور آشکار در برابر آن موضع گرفت و حضرت را از اقامه نماز عید باز داشت. دوتن از نزدیکان حضرت رضا(ع) یعنی یاسر خادم و ریان بن صلت شرح واقعه را این گونه نقل کردهاند: پس از قبول ولایتعهدی از سوی امام و فرا رسیدن عید، مأمون به حضرت پیام فرستاد و از وی خواست که نماز عید را اقامه فرماید. امام بر اساس شرطهای تعیین شده در پذیرش ولایتعهدی (چون اقامه نماز عید از مظاهر و مصادیق پذیرش حکومت به شمار میرفت) به مأمون پیام داد من را از این امر معاف کن. مأمون پیام داد، که میخواهم ولایتعهدی شما تثبیت شود و از سوی دیگر مردم به فضل و برتری شما آگاه شوند. اصرار مأمون از یک سو و امتناع امام از سوی دیگر، سبب شد، که حضرت به مأمون پیام داد: اگر مرا از این کار معاف بداری، بیشتر دوست دارم، امّا اگر معاف نباشم، شرط من برای اقامه نماز عید این است: آن گونه که پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب(ع) برای نماز عید بیرون میرفتند، بیرون رَوَم. مأمون شرط امام را پذیرفت و دستور داد، نظامیان و درباریان و عموم مردم صبح گاهان جلوی خانه امام اجتماع کنند. مردم در اطراف خانه حضرت و در مسیر اجتماع کرده و عدهای در پشت بام منازل خود به انتظار نشستند، تا با دیدن امام سیره نبوی و سیمای علوی را به تماشا بنشینند. فرماندهان و سپاهیان سواره نیز رو به خانه امام آوردند و تا طلوع خورشید همه به انتظار ایستاده بودند. امام پس از به جای آوردن غسل و پوشیدن لباس و بر سرگذاشتن عمامهای سفید در حالی که خود را خوشبو کرده و عصایی در دست داشتند، با پای برهنه میان جمعی از دوستداران خود از خانه بیرون آمده و راه مصلی را در پیش گرفتند؛ با تکبیر گفتن امام غلامان حضرت نیز تکبیر گفتند. لشکریان با مشاهده حالت حضرت همگی از مرکبها پیاده شده و هر کس کاردی به همراه داشت، زودتر توانست بندهای چکمه خود را باز کند و پا برهنه شود. امام تکبیر دیگری گفت، همه با او یکصدا شدند. طنین تکبیر چنان بود، که گویی آسمان و در و دیوار با امام همصدا شدهاند. شهر مرو با دیدن امام و شنیدن تکبیر او، از کثرت گریه و فریاد مردم به لرزه در آمد. مأمون دگرگونی اوضاع را دریافت. فضل بن سهل به او گفت: اگر امام به همین نحو به مصلی برود، مردم شیفته او شده و فتنهای بر پا خواهد شد. از این رو افرادی را به سوی او فرستاد تا بر گردد. مأمون به امام پیغام داد که شما را زحمت داده و در رنج انداختیم و دوست نداریم، از این پس بیشتر به مشقّت بیفتید. از همین جا بر گردید. کسی که مطابق مرسوم با مردم نماز میخوانده، این نماز را نیز اقامه میکند. امام کفشهای خود را خواست و پوشید و به منزل بازگشت. مردم در آن روز دچار پراکندگی شدند و نماز در آن روز به خود نظم نگرفت.1 از متن روایت به خوبی تفاوتهای نماز عید امام و مأمون معلوم میشود، برخی از آنها به شرح زیر است: 1- نماز عید امام همانند نماز عید پیامبر و أمیر المؤمنین است، امّا نمازی که مأمون یا یکی از اطرافیان او برگزار کنند، نمازی تشریفاتی در حکومت عباسیان است. 2- نماز عید امام سرشار از وقار و طمأنینه بود و حضرت با پای برهنه به سمت مصلّی به راه افتادند؛ اما در نماز درباریان حکومت عبّاسی از طمأنینه و وقار خبری نبود، افزون بر این که آنان به صورت سواره با چکمههای پوشیده به مصلّی میرفتند. 3- با تکبیر امام و سایر نمازگزاران، گویا عرش و فرش و در و دیوار همراهی کرده و تکبیر میگفتند: امّا در نماز مأمون و امثال او از این گونه معنویّات اثری نبود. روشن است، نمازی که با این خصوصیّات برگزار شود، (به ویژه با انفاس قدسی امامی معصوم) افکار و دلهای مردم را به خود جلب میکند و میتواند دگرگونی هایی را در جامعه در پی داشته باشد. بدین جهت بود، که اطرافیان مأمون از بیم آن که اگر نماز اقامه شود، موقعیّت آنان به خطر خواهد افتاد، به مأمون اعلام خطر کردند، و او امام را از برگزاری نماز منع کرد. نکته آخر: از این رویداد تاریخی استفاده میشود، که مأمون در ادعای خود که به امام پیغام داد، میخواهم، موقعیّت شما تثبیت شود و مردم بر فضل و برتری شما آگاه شوند، صادق نبود، زیرا هنگامی که متوجّه شد موقعیّت امام در حال افزایش است، حاضر نشد تنها یک نماز عید که منصبی حکومتی به شمار میرفت، توسّط حضرت اقامه شود. 1. مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چ اول، 1413ق، ج 2، ص 266-264؛ عیون اخبارالرضا، صدوق، رضا مشهدی، جزء 2، ص 151 - 150؛ با اندکی تفاوت. (نرم افزار گنجینه نور)