منوي اصلي
درباره وبلاگ
نماز اوج معراج انسان، راز و نیاز با خدای سبحان، موجب نزول رحمت یزدان، سنگر مبارزه با نفس و شیطان، بازدارنده انسان از خطا و عصیان، وسیله ی تقرب پارسایان و رمز بندگی مخلصان است. با تشکر از راهنماییها و کمک پدرم در ساخت و راه اندازی این وبلاگ. علی و صدرا razaviweb@yahoo.com
موضوعات
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 472858
تعداد نوشته ها : 267
تعداد نظرات : 6
اولین جشنواره ملی نماز

نویسندگان
اوقات شرعی
طراح قالب
GraphistThem259

مرحوم شیخ نصراللّه  خلخالی می گفت: من چهل سال با امام دوست بودم، هیچ گاه ندیدم نمازِ شب او ترک شود. همیشه قبل از اذان صبح بیدار بود و در حال عبادت و مناجات به سر می برد. همواره در نمازهای جماعت شرکت می کرد و به دیگران اقتدا می کرد.1


سه شنبه هشتم 4 1395 19:23

در اینجا صحنه ای از عبادت امام خمینی رحمه الله را که خود شاهد آن بودم، نقل می کنم. یک سال در قم، برف زیادی آمده بود. آن سال سیل نیمی از شهر قم را فرا گرفت. در همان هنگام، امام نیمه های شب از دارالشفاء به مدرسه فیضیه می آمد و با تلاش فراوان، یخ حوض را می شکست و وضو می گرفت. سپس زیر مَدرس مدرسه می رفت و در تاریکی مشغول راز و نیاز می شد؛ نمی توانم بازگو کنم که آن هنگام چه حالی داشت. با حالت خوش تا اذان صبح مشغول عبادت بود و هنگام اذان به مسجد بالا سر می رفت و پشت سر حاج میرزا جواد ملکی به نماز می ایستاد. پس از نماز هم مشغول مباحثه هایش می شد. باید گفت امام در عبادت اگر نگوییم بی نظیر، ولی بی شک در میان علما کم نظیر بود.1


دوشنبه هفتم 4 1395 19:22

اضطراب و وحشت در چهره دژخیمانی که رهبر بزرگ اسلام را به تهران می بردند، به خوبی هویدا بود. آنان دیوانه وار به اطراف می نگریستند. وقتی امام خمینی رحمه الله از آنان خواست تا برای به جا آوردن نماز صبح، لحظه ای توقف کنند، به سبب وحشت بسیار نپذیرفتند. امام خمینی رحمه الله در مقام دلداری آنان گفت: «این قدر وحشت زده و مضطرب نباشید. در وسط این بیابان کسی نیست که قصد تعرض نسبت به شما را داشته باشد. چند دقیقه ای ماشین را برای ادای نماز متوقف سازید، شما نیز نماز بخوانید.» مزدوران رژیم شاه، گستاخانه از برآوردن خواسته امام سر باز زدند، ولی سرانجام به سبب پافشاری بیش از حد ایشان، حاضر شدند فقط برای چند لحظه ای ماشین را نگهدارند تا امام تیمم کنند. امام پس از تیمم با خاک حاشیه جاده، سوار ماشین شد و نماز صبح را درون ماشین در حال حرکت به جا آورد.1


يکشنبه ششم 4 1395 19:21

گفته اند که حضرت امام رضا علیه السلام برای استقبال از عده ای از اقوام خود از خانه و شهر خارج شدند. در میان راه، وقت نماز فرا رسید. حضرت به گوشه ای رفته ایستاد و به یکی از همراهان خود فرمود: اذان بگو تا نماز بخوانیم. او گفت: ما در انتظار میهمانان خود هستیم و نماز را بعدا می خوانیم. حضرت فرمود: «خدایت بیامرزد. هیچ گاه بدون عذر، نمازت را از اول وقت به تأخیر نینداز و همیشه نمازت را در اول وقت به جای آور،» سپس به نماز ایستادند.1


شنبه پنجم 4 1395 19:18

آورده اند که روزی حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به نماز ایستاده بود و در نماز خود، آیه هایی از قرآن مجید را تلاوت می کرد. ناگهان غش کرد و بیهوش بر زمین افتاد. هنگامی که آن حضرت را به هوش آوردند، دلیل بیهوشی را از ایشان پرسیدند و امام در پاسخ فرمود: در نماز، آیاتی از قرآن را تلاوت و چندین بار تکرار کردم، تا اینکه حالتی به من دست داد که گویا آن آیه ها را از خداوند متعال می شنوم. پس، از خود بیخود شدم و غش کردم.1


سه شنبه اول 4 1395 19:11
امام حسن علیه السلام فرمود: شب جمعه، مادرم زهرا علیهاالسلام در محراب خود به عبادت ایستاد و تا صبح به نماز، رکوع، سجود، قیام و دعا مشغول بود و من می شنیدم که پیوسته برای همسایگان و مؤمنان دعا می کند، در حالی که برای خود دعایی نمی کرد. صبح از او پرسیدم: چرا برای خود دعا نکردی، چنان که برای دیگران دعا می کردی؟ فرمود: پسر جانم! اول همسایه را باید دعا کرد و در آخر خود را.1


دوشنبه سی یکم 3 1395 19:9

هنگام وضو گرفتن، لرزشی وجود مبارک امیرمؤمنان علی علیه السلام را فرا می گرفت. هنگامی که در محراب عبادت می ایستاد، رعشه بر اندامش می افتاد و از بیم عظمت پروردگار، اشکِ چشمانش بر محاسن شریفش جاری می شد. سجده های او طولانی و سجده گاهش همیشه از اشک چشم مرطوب بود. او در محراب عبادت به شدت گریان و در دشوارترین لحظات نبرد خندان بود.1


يکشنبه سیم 3 1395 19:7
حضرت علی علیه السلام در کوفه، هر روز می دیدند که عده ای از کسانی که در همسایگی مسجد منزل دارند، نمازهای خود را در خانه به جای می آورند و به مسجد نمی آیند. حضرت فرمودند: یا به مسجد بیایید و نمازتان را با ما به جماعت بخوانید یا از همسایگی مسجد کوچ کنید.1 (زیرا مسجد روز قیامت شکایت خواهد کرد).


شنبه بیست و نهم 3 1395 19:4

شخصی خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و گفت: من بیابان نشین هستم و همسر و فرزندان و خدمتکارانم با من زندگی می کنند. به هنگام نماز، اذان و اقامه می گویم و همراه همه خانواده به نماز می ایستیم. آیا ثواب نماز جماعت را به دست می آوریم؟ حضرت فرمودند: آری. او گفت: گاهی خدمتکارانم برای انجام دادن کاری از خانه خارج می شوند و من و همسر و فرزندانم با هم به نماز می ایستیم. آیا نماز جماعت خوانده ایم؟ پیامبر فرمودند: آری. مرد دوباره پرسید: در بعضی روزها، فرزندانم نیز برای چرانیدن گوسفندان به صحرا می روندو من با همسرم تنها می مانیم و به هنگام نماز من اذان و اقامه می گویم و همراه همسرم نماز می خوانیم. آیا این نماز، جماعت به شمار می آید؟ پیامبر فرمودند: آری.1


جمعه بیست و هشتم 3 1395 19:3

صبح، آغاز کار روزانه و ورود در دنیا است و انسان با خطر اشتغال به خلق و غفلت از حق روبه رو است. پس بهتر است انسان سالک بیدار در این هنگام، برای ورود در این ظلمتکده تاریک، به پروردگار توسل جوید. از آنجا که بنده خود را در آن محضر شریف آبرومند نمی بیند، به اولیای امر و شفیعان انس و جان، یعنی رسول خاتم صلی الله علیه و آلهو ائمه معصومین علیهم السلاممتوسل گردد و ایشان را شفیع و واسطه قرار دهد. از آنجا که برای هر روز خفیر و مجیری وجود دارد، پس روز شنبه به وجود مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله، روز یکشنبه به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، روز دوشنبه به امامان همام، حسن مجتبی و حسین علیهماالسلام، روز سه شنبه به حضرات سجاد و باقر و صادق علیهم السلام، روز چهارشنبه به حضرات کاظم، رضا، تقی و نقی علیهم السلام؛ روز پنج شنبه به حضرت عسکری علیه السلامو روزجمعه به ولی امر عج الله تعالی فرجه الشریف تعلق دارد. مناسب، آن است که در تعقیب نماز صبح برای ورود در این بحر مهلک ظلمانی و دامگاه مهیب شیطانی، به خفرای آن روز متوسل شود و با شفاعت آنها که مقرّبان بارگاه قدس و محرمان سراپرده انس اند، از حق تعالی رفع شر شیطان و نفس امّاره بالسّوء را بخواهد و در پذیرش عبادت ها و مناسک ناقص، آن بزرگان را واسطه قرار دهد.1


دوشنبه بیست و چهارم 3 1395 18:59

شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و برای انجام کاری استخاره کرد. از قضا استخاره بد آمد، ولی اعتنا نکرد و به سفری تجاری رفت. اتفاقا در سفر به او خوش گذشت و سود بسیاری به دست آورد. وی از بد آمدن استخاره در شگفت ماند. ازاین رو، در بازگشت، خدمت حضرت رسید و جریان را از ایشان پرسید. امام صادق علیه السلام لبخندی زدند و فرمودند: به یاد داری که در مسافرتت در فلان منزل آنچنان خسته بودی که خوابت برد و وقتی بیدار شدی آفتاب طلوع کرده و نماز صبحَت قضا شده بود؟ اگر خداوند متعال آنچه را که در دنیاست به تو داده بود، جبران دو رکعت نماز قضا شده ات نمی شد.1


يکشنبه بیست و سوم 3 1395 18:54
X